برنامه مطالبه شبکه استانی سهند یکی از محملهایی است که تئوری های سوسالیسم در هر برنامه آن بصورت انحصاری بازتعریف شده و به خورد مخاطب داده میشود بدون اینکه این امکان برای منتقدین چنین گفتمان هایی وجود داشته باشد.
این مقاله کوتاه اقتضا می کند بدون ورود به مقدمات ضروری بحث، مستقیما وارد اصل مطلب شویم. محور مخاطب گردانی در این برنامه تلویزیونی سیاسی ، اشاره آشکار به مساله جنگ فقر و غناست که معنی بدیهی این گفتمان چیزی جز برخاستن به مبارزه تمام علیه سرمایه داری نیست . انکار آشکار همه فواید و مطلوبیت های سیاسی اجتماعی این گفتمان و مظلوم نمایی تمام برای سوسالیسم بدون اینکه امکان نقدی برای آن وجود داشتته باشد.
این برنامه نیز البته به سرنوشت همه برنامه های انحصاری این رسانه تبدیل شده و مخاطب چندانی هم ندارد. اجازه دهید کمی واضح تر صحبت کنیم.
بنظر نگارنده بسیاری از آسیب های اقتصادی و حتی سیاسی که در کشور اتفاق افتاده است، محصول همین سوسیالیسم است .درکشور ما هر چه فحش و ناسزا بوده ، بر سر لیبرالیسم بوده اما به این نکته توجه نشده است که هرجا موفقیتی هم وجود داشته در گرو عمل به آموزه های لیبرالیسم اقتصادی اتفاق افتاده است.
متاسفانه نشان دادن صحنه های فقر و گرفتن اشک از مخاطب تبدیل به یک ارزش و نیز مجرایی برای حیات سیاسی عده ای شده است. دوربین فقرا را نشان می کند و در همان حال و تلویحا ، ثروتمندان جامعه به عنوان علل واجده چنین صحنه هایی مورد مذمت قرار میگیرند.
باری اگر بخواهیم نشان دهیم که گفتمان های عدالت طلبی که اصالتا تنها به بازنشر آموزه های سوسیالیسم پرداخته اند برای این کشور هیچ آورده ای نداشته اند، میتوانیم یک مثال بارز ارائه نماییم.
توجه کنید در هر عرصه ای که طبق آموزه های سوسیالیسم، دولت متولی امر بوده است همان جا محل شکست ما بوده است. امروز صنایع شکلات سازی و کفش سازی و فرش بافی استان را مقایسه کنید با صنایع ماشین سازی و تراکتورسازی که دهها سال زیر یوغ مدیریت دولتی اداره شده اند. تفاوت اینها کاملا مشخص است صنایع اولی بدون رانت های آن چنانی تبدیل به برندهای منطقه ای شده اند، سود ده هستند و در مقابل، صنایع دوم هنوز سرگردان و حیران به دنبال فرار از ورشکستگی هستند.
امیدواریم در مقاله های آتی با مثال های بارزتری نشان دهیم که اتفاقا تفکر سوسیالیستی که در بدنه مدیریتی کشور رسوب کرده است بسیار بیشتر از تفکر اقتصاد لیبرال به ضرر فقرا و محرومین جامعه عمل نموده است .
همین مورد بحران ارزی و رابطه آن با موسسات مالی مثال خوبی است تا با بررسی آن دال مرکزی این بحث مورد استدلال قرار گیرد .
نکته مهم : دراین نوشته هرجا کلمه لیبرالیسم استفاده شده است منظور، لیبرالیسم اقتصادی است .
غلامرضا منصوری
برای عضویت در خبرنامه پیامکی، اطلاعات خود را وارد کنید
از مسئولین محترم استان که وعده های آنان در این ستون پیگیری گردیده خواهشمند است توضیحات خود را در خصوص علل عدم تحقق وعده های داده شده جهت اطلاع شهروندان محترم و تنویر افکار عمومی به دفتر روزنامه ساقی ارسال فرمایند.
دیدگاه بگذارید