دستور خروج نیروهای آمریکایی از سوریه به قدری ناگهانی بود که انصافا میتوان آنرا گیج کننده دانست. این خبر چنان بود که متیس وزیر دفاع و برت مک گورک نماینده این کشور در ائتلاف ضد داعش استعفا نمودند .
امریکا در قالب ۹ پایگاه نظامی خود بیش از ۲۰۰۰ نیرو در این کشور دارد که عمدتا در مناطق شمال شرقی و جنوب این کشور(مرز اردن و عراق )حضور دارند.
اعلام ناگهانی خبر هرچند بازار شایعات زیادی را هم گرم نمود اما بر بسیاری از تحلیل ها نیز سایه سنگینی افکنده است.
عمدتا تا کنون دو نوع تحلیل سیاسی در این خصوص ارایه شده است.
نخست اقتصاددانان سیاسی هستند که موضوع کاهش هزینه های حکومت داری را مبنای چنین تصمیمی می دانند .
آنها مخاطب را به وعده های انتخاباتی ترامپ حواله میدهند که گفته بود بیش از ۳۰۰۰ میلیارد دلار در خاورمیانه خرج کرده ایم اما خروجی مناسبی دریافت نکرده ایم . البته این طیف معتقدند دورنمای ضعیف اقتصادی در سال۲۰۱۹ ترامپ را به تعجیل در این تصمیم واداشته است.
دسته دوم اما سیاسی نگر ها هستند .آنها این موضوع را امری استراتژیک می دانند مبتنی بر تئوری خلا ها.
خلاصه بحث شان این است که آمریکا با خروج از منطقه با علم بر اینکه هنوز روح داعش و بستر وجودی آن زنده است ، خلا ای را شکل خواهد داد که متعافب آن دوباره شاهد بحران های نظامی و امنیتی خواهیم بود و همین کشورهای منطقه دوباره درخواست حضور آمریکا را خواهند نمود و این بار آمریکا با اخذ قیمت های بالاتری به منطقه بازخواهد گشت.مانند خروج این کشور در سال ۲۰۱۳از عراق و بازگشت مجددش به درخواست نوری المالکی.
از مجموع شرایط، روحیه های ترامپ و مدل تصمیم گیری اش و بازگشت ناو آمریکا به خلیج فارس،مذاکرات سوئد و .. میتوان حدس زد که آمریکا بیش از هرچیزی بدنبال کاهش هزینه های بی حاصل خود در منطقه است .امری که در خود آمریکا منتقدان پروپا قرصی دارد.
غلامرضا منصوری
برای عضویت در خبرنامه پیامکی، اطلاعات خود را وارد کنید
از مسئولین محترم استان که وعده های آنان در این ستون پیگیری گردیده خواهشمند است توضیحات خود را در خصوص علل عدم تحقق وعده های داده شده جهت اطلاع شهروندان محترم و تنویر افکار عمومی به دفتر روزنامه ساقی ارسال فرمایند.
دیدگاه بگذارید