حکایت عشق اوزون حسن به دسپینا در شاه گولی تبریز نهفته است. عمارتی زیبا در وسط ” گول” همان استخر برای آن که دسپینا بیشتر از این یاد طرابزون نکند ! این یک افسانه عشقب است همچنان که ” نار آغاجی ” به یک عشق می پردازد که تبریز نیز در آن است !
رومانتیسم جاده ائل گولی یا شاه گولی شاید همان نمود عشق بزرگ در تبریز بود ؛ آنجا که همان تب همسر هارون الرشید را هم فرو ریخت !
باغات کنار جاده حریم عظیمی را برای باغات اطراف “گول” ایجاد کرده بودند ، خنکی و لطافت هوا همواره عشق و حالی را فراهم می کرد که تا مکتب تبریز نقاشی خود را ارئه نماید و فرش تبریز گنجینه ای برای فخر فروشی موزه ها شود و کفاشان تبریز با هنر کفش، خود را نشان دهند. همه ی باغات این جاده پر رمز و راز با سکوت سازمان حفاظت از محیط زیست ، شهرداری و کمیسیون های ماده چند! به شکل قانونی نابود شدند ، آنها در کمیسیون، ضرورت نابودی و قطع درختان باغات را تشخیص دادند و باغها، قطع درخت شدند و بهای زمین آن ها بدون درخت به صدها برابر رسید و معلوم نشد که این اختلاف بها و درآمد غیراخلاقی آن به چه کسانی رسید!
تیزی قلم های کمیسیون های ماده چند در همراهی با شرکت ها و اشخاص پر نفوذ، بی هیچگونه احساس مسئولیت اجتماعی بسان تبر درختان باغات تبریز را بریدند و بجای تبریزی های تنومند آن را برای سال ها به ویرانه ای بی ارزش مبدل ساختند.
کجایند آن اعضای کمیسیون ماده چند که تخریب و قطع درختان را ضرورتی برای تبریز دانسته بودند ، این ضرورت در طول چندین دهه از نابودی بیهوده باغات در کجا نمود خود را یافته است و این مقام های محترم و پرنفوذ که برای تبریز نقشه ها داشتند ، اکنون چرا دم فرو بسته اند و پیگیر امضای خطای خود نیستند!
مرحوم حجت الاسلام شبستری امام جمعه پیشین تبریز قطع درخت را قتل نفس می خواند، اما اکنون بسیار ساده موجودات جاندار در فقدان خردمندی به هیزم و چوب تبدیل شدند !
از ایده پردازی های مرحوم خوییلر که بانی احداث کوی ولی عصر تبریز گفته می شود ، همانا استفاده از زمین های غیر قابل کشت برای ساختن شهرک و منطقه ی ولی عصر بود که اکنون با سال ها تلاش قانونمند!!! جهت نابودی آن با تراکم فروشی همچنان نگین گرانقیمت منطقه مسکونی تبریز بجا مانده است ، شاید همان یمن و خوش یمنی در پردازش آن زمین لم یزرع بوده است که آن را آنچنان گران کرده است !
در وبسایت شرکت سرمایهگذاری خانه سازی ایران آمده است که این شرکت از یک شرکت طراحی و اجرای پروژه های ساختمانی به یک شرکت سرمایه گذاری تغییر یافته است و از منظر شکل و ساختار شرکت به هلدینگ سرمایه گذاری در عرصه ساخت و ساز تغییر یافته است . اهداف جدید در نظر گرفته شده برای شرکت در این دوره عبارت اند از: تجمیع فعالیتهای ساخت و ساز پراکنده سازمان در یک شرکت واحد به صورت هلدینگ و کاهش هزینه های سربار عمومی و افزایش کارایی اجرایی ، گسترش فضای اقتصادی شرکت و امکان ورود به بازار سرمایه واستفاده از منابع بیرونی در تأمین مالی پروژه ها ، استفاده موثر از منابع درونی شرکت با استفاده از اهرم مالی و مدیریت نقدینگی!
آنها مدعی هستند که: سال ها فعالیت مستمر تخصصی و مشارکت در امر سازندگی ، شرکت خانه سازی ایران را به بزرگترین سازنده فضای درمانی – اداری در خاورمیانه تبدیل نموده است.این شرکت در حال حاضر با سرمایه انسانی توانمند ، مجرب و متخصص در امر فضاهای تخصصی منطبق با نیازهای سازمان تامین اجتماعی در سراسر کشور قادر به راهبری و نظارت طرح های عمرانی در چارچوب استانداردهای بین المللی می باشد.
سال ها پیش سازمان تامین اجتماعی از طریق شرکت سرمایه گذاری خانه ایران که خود را یک هلدینگ توانمند معرفی می کند ، مجوز قطع درخت و تخریب بخشی از باغات جاده ائل گولی تبریز را از شهرداری و کمیسیون های ماده چند گرفت ،باغ ها قطع درخت گردیدند!
برج های آهن و سفال به مثابه جنگل آهن و پولاد بودند که جایگزین درختان سبز زیبا شدند و آنچه که بعد از سالیان سال نصیب مردم تبریز شد، قطع درختان باغات شان بود و در کنار آن اتلاف سرمایه مردم زحمتکشی بود که سالها بیمه پردازی کرده بودند تا ثروت پس انداز شده آن ها در سازمان تامین اجتماعی در پروژه شمس هدر رود.
آنها برای سودجویی و کسب درآمد شهر تبریز و باغات آن را نشانه رفته بودند و معلوم نبود و قرار نبود از این ماجرا ، تبریز هم بهره ای نصیبش شود ؟ که هرگز امکانش نبود!
حال طرح احداث ۱۵۰۰ آپارتمان به شکل برج در پروژه ی شمس بیچاره ،در پروژه ای بیمار در کنار جاده ائل گولی افتاده است، عده ای برای طراحی ساختمان ها و برج ها پول دریافت کرده اند، جمعی آهن و پولاد و سفال فروخته اند و عده ای کارچاق کنی قطع درخت و قتل باغ را بی هیچ واهمه ای انجام داده اند و جمعی به نام مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره پاداش اخذ کرده اند و کسی از آنها نپرسیده است این ثمره ایده پردازی و عملکرد شما نتیجه اش به کجا رسیده است !
قطع درختان باغات تبریز ، ابتذال و پایمال سرمایه مردمان در سازمان تامین اجتماعی ، نتیجه کار مدیرانی در تامین اجتماعی بوده است که ثمره کژ بودن راه شان و ناتوانی مدیریت در کارشان همچنان دیده می شود!
احیای باغ نابود شده اولین پیشنهاد من است ، کاری بس دشوار است! حداقل باید جبران شود !
اما اساس وزارت در تامین اجتماعی ضرورت بر انتخاب افراد توانمند و دارای ایده را نشان می دهد تا وزارتخانه جای خود را در معنی رفاه واقعی و آرامش به همراه کار و تامین اجتماعی به ارمغان آورد ! بدیهی است مدیرانی که در این خطای بزرگ حرفه ای نقش داشته اند باید بتوانند پاسخگوی عملکرد خود باشند و نه آنکه وزارتخانه و سازمان تامین تامین اجتماعی حل بحران و فقدان مدیریت خود را با واگذاری پروژه به دیگر و سلب مسئولیت از خود و خلاصی به انتها رسانند !
شاید دادستان شهر ما با ورود به ماجرا از ابتدا تا به امروز راه خطاهای بزرگ این چنین و نقش عوامل و عناصر مختلف را بگیرند.
گزارش: توفیق وحیدی آذر
پست های مرتبط
المیرا شریفی مقدم؛بازجوی رییسجمهور؟
عابدِ عارف درّیتیم
تهران به استقبال احیای ربع رشیدی تبریز رفت