حرکت رو به جلوی پست با دنده عقب

هرودت در سال ۴۴۰ قبل از میلاد می‌نویسد: «نه برف، نه باران، نه گرما، نه تاریکی شب نمی‌تواند این پیک‌ها را از انجام تند و تیز وظیفه‌شان بازدارد. چاپار اولی به سرعت پیام را به دومی می‌رساند و دومی به سومی و به این ترتیب پیام بین چاپارها دست به دست می‌شود تا به مقصد برسد، مثل مشعل المپیک که یونانی‌ها آن را دست‌به‌دست می‌کنند تا به معبد هفائستوس تقدیم کنند.»و امروز در سال ۱۴۰۳ شمسی و ۲۰۲۴ میلادی شاید شما هم همچنان مجبور هستید به سبک قرن ها پیش، این چاپارها را که با نام امروزی پست معروف هستند، مدام رهگیری کنید تا شاید نام و نشانی از بسته تان به دستتان برسد، درست مثل نگارنده که دو هفته ای می شود که روزی چندین و چند بار باید به سامانه رهگیری مرسولات شرکت ملی پست سرک بکشد تا شاید فرجی شود و خبری از بسته اش به دستش برسد، البته فقط خبرش نه خودش.در این میان گویا اداره کل پست آذربایجان‌شرقی به روش صده‌های پیشین و با وفاداری محض به اسلاف چاپار خود به مشتریان ارائه خدمت می کند و اگر از روی اجبار و بنا بر قانون انتخاب میان بد و بدتر این مسیر را برای ارسال و دریافت مرسوله هایتان انتخاب کرده اید و مشتری دائم پست در آذربایجان‌شرقی و تبریز هستید، باید حرص و جوش خوردن بخاطر معطلی و بلاتکلیفی چندین روز و هفته ای بسته‌های پستی تان در دفاتر و نواحی پستی را نیز چشم بسته به جان بخرید.
البته شاید یکی مانند نگارنده به واسطه حرفه خبرنگاری با گفت‌وگوهای چندین باره و شخصی با مدیرکل پست در یکی دو مورد موفق به نجاب بسته و مرسوله هایش از گرفتاری در دفاتر و نواحی پستی شود و البته اینکه هر بار برای پیگیری یک بسته ناقابل مزاحم اوقات قابل و ارزشمند مدیرکل و دیگر مدیران پست بشوی، نه شرط ادب و است و نه شدنی، اما سوال اینجاست که آیا همه مشتریان و مردم عادی هم حداقل چنین امکان حداقلی را دارند و پاسخ واضح و روشن است: خیر.پس چاره حل این معضل همیشگی و تکراری غیر از دست به دامان مدیرکل و روابط عمومی و دیگر مسئولان پستی شدن چیست؟ اینکه باید از کار و زندگی خود در این ترافیک مشغله های روزمره بزنید و برای یافتن سرنخی از یک بسته چند صد گرمی صدر تا ذیل اداره پست را بالا و پایین کنید و جلوی هر عزیز و بزرگوار زحمت کشی در این مجموعه خم و راست شوید و بله و چشم بگویید تا شاید کسی سراغی از بسته پستی زبان بسته داشته باشد.تازه وقتی وارد این روند می شوی و در ماجراجویی برای یافتن بسته پستی مسیرت به زیرزمین اداره کل پست و محل تفکیک و دسته بندی مرسولات می افتد، با مشاهده فرآیند کاری و میزان تعهد و پیگیری برخی کارکنان تازه متوجه می شوی اینکه بسته ای گاه چندین هفته در یک دفتر یا منطقه و ناحیه پستی راکد می ماند، چیزی بیش از یک معجزه و در واقع موهبتی است چون وقتی پس از کلی پرس و جو و ردگیری به این قسمت حواله ات می کنند و شماره مرسوله را به متصدی مربوطه اعلام می کنی و با این پاسخ روبه‌رو می شوی که «خودت برو اون گوشه بگرد ببین بسته‌ات رو لای بسته‌های جلوی میز فلانی پیدا می‌کنی یا نه»، تازه برق خوشحالی چشمانت را گرد می کند که با این وضعیت شانس آورده ام که بسته های قبلی حداقل به دستم رسیده‌اند.

این تنها نمونه ای از تجربه نگارنده از پدیده تاخیر در توزیع مرسوله‌های پستی است و می‌توان به آن نمونه های دیگری اضافه کرد همچون قول و قرار با مسئول فلان ناحیه پستی برای تحویل گرفتن شبانه بسته و یا خواهش و تمنا از فلان مامور محترم پستی که بدون مراجعه به آدرس درج شده روی بسته در حال مرجوع کردن آن است تا در هر جایی که او می گوید زحمت تحویل را متحمل شود و موارد متعدد دیگر که متاسفانه عموم مشتریان پست حداقل تجربه هایی یکی دو موردی از این دست داشته اند و البته چندی پیش بود که فیلم ها و تصاویری از نحوه بارگیری و ارسال مرسوله ها توسط شرکت های مختلف ارائه دهنده خدمات پستی نیز خبرساز شد.هر چند نمی توان و نباید از خدمات مجموعه پست در برهه‌های حساسی چون دوران کرونا و ایجاد شبکه ای گسترده برای نقل و انتقال مرسولات ضروری و عمومی غافل شد اما باید پذیرفت که شاید در زمان هرودت ارسال و تحویل بسته توسط چاپارهای تیزپا نهایت سرعت در خدمت محسوب می‌شد و بدون شک در عصر پرشتاب تکنولوژی و تسهیل لحظه‌ای مسیرهای ارتباطی و تسریع نقل و انتقالات با سرعت نور، اینکه بسته ای برای نزدیک به یک هفته در گوشه یک دفتر پستی خاک بخورد و همه پیگیری‌های شما هم بخورد به در بسته، چیزی جزء بی مسؤولیتی و اجحاف در حق ارباب و رجوع نیست.

About Author