رای ندادن یعنی سرنوشت ملت را بر باد دادن

اختصاصی ساقی آذربایجان/ وحید خدادادی

جمعه سرنوشت ساز به پایان رسید و انتخاب چهاردهمین جمهور به دور دوم کشیده و لذا مردم ایران یک بار دیگر باید در نیمه تیر به پای صندوق رای بروند و قضای روزگار بر این واقع شده تا این بار تیر به جای خرداد نقطه عطفی بزرگ در تاریخ سیاسی ایران باشد. بر همین اساس مسعود پزشکیان با رای حدود ده و نیم میلیونی به همراه سعید جلیلی که با فاصله چند صد هزار رای در رتبه دوم قرار دارد به دور دوم راه یافتند و به جرات می توان حذف قالیباف را یکی از اتفاقات عجیب این دوره نام برد. مردی که ریاست بر بهارستان نتوانست شهوت قدرت را در او بخواباند و سعی داشت ناخنکی هم به پاستور بزند، در آوردگاه چهاردهمین جمهور چنان شکست خورد که شاید هیچ گاه دیگر حال و هوای پاستور نشینی به سرش نزند و آینده سیاسی اش را در مناصب مدیریتی انتصابی جستجو نماید.
انتخابات روز جمعه را می توان مهر پایانی بر قالیباف دانست و حال او در مسیر حیاتی و حساسی قرار دارد و اگر بخواهد در سمت درست تاریخ بایستد باید به ائتلاف با پزشکیان راضی باشد و اگر بخواهد همچنان برای جریان اصولگرایی دلبری کند، در مقام ائتلاف با سعید جلیلی خواهدآمد. اما او راه دوم را انتخاب کرد تا خود را همچنان در متن این جریان سیاسی تعریف نماید و میان اقبال عمومی مردم و تندورها به سمت پایداری ها غش کند.
قدر مسلم این انتخابات حاوی نکات حیاتی و حساس بود که نیازمند تحلیل های جامعه شناسان سیاسی و اصحاب رسانه و اصحاب قدرت است تا طرحی دگر اندازند. مشارکت ۴۰درصدی در انتخابات ریاست جمهوری که حتی از آمار چند ماه قبل انتخابات مجلس هم پایین تر است به وضوح می تواند ما را متوجه اشتباهاتی نماید که در طول همه این سالها انجام داده و به این مرحله رسانده است. حضور مسعود پزشکیان و حمایت قاطبه جریان های سیاسی اصلاح طلب و چهره های موجه و مقبول سیاسی و حتی بخش عمده ای از نخبگان هم نتوانست آراء خاموش را برای حضور در پای صندوق رای متقاعد سازد و باید تدبیری عاجل در رابطه با کسب نظر مساعد مردم اندیشید و با همین فرمان انتخابات سال بعد شوراهای شهر و روستا فاجعه بار خواهد بود.
نکته مهم دیگر رای اول پزشکیان علی رغم مشارکت ۴۰ درصدی است. بخشی از تندروها و جریان های افراطی تاکنون باورشان بر این امر بود که در صورت مشارکت پایین رای مردم به پای اصولگرایان ریخته می شود و این اصولگرایان هستند که در کسادی بازار انتخابات، بازارشان سکه است و شاهین شانس بر روی شانه های امثال جلیلی خواهد نشست. این بار این سیاست به بن بست رسید و علی رغم آن که ۶۰ درصد حائزین شرایط رای متقاعد به حضور در پای صندوقها نشدند، باز این پزشکیان بود که رای اول را به خود اختصاص داد و راهی دور دوم شد. حتی گزارش های بیرون آمده از شمارش صندوق ها در روستاها هم حکایت از برتری پزشکیان می دهد و نشان از بالابودن شعور سیاسی حتی در دور افتاده ترین مناطق کشور می دهد. این اتفاق به تعبیر برخی از فعالان سیاسی جریان اصولگرایی چیزی شبیه فاجعه و آبروریزی برای آنان است.
نکته پایانی مربوط به پزشکیان و حمایت همه جانبه اصلاح‌طلبان، روحانی و حزب سازندگی، سید محمد خاتمی، کروبی و … است که تنها ۱۰ میلیون رای را برایش به ارمغان آورد و بی تردید ۹۰ درصد این آراء بجهت وجهه خود پزشکیان بوده است و نشان می دهد اصلاحات نیز دچار بحران اعتماد در میان مردم است و دیگر طرفدار چندانی ندارد و عمر سیاسی آنها هم به پایان راه رسیده است. این نگاه سیاسی اگر قصد ادامه حیات دارد باید از منافع محوری، جیب محوری و شلنگ تخته بازی با مردم دست بردارد و از اشتباهات مرگبار سیاسی برحذر باشد.
پزشکیان اگر قصد حضور در پاستور را دارد باید در مناظرات بعدی و این هفته حیاتی پیش رو به سمت آراء خاموش شیفت سیاسی دهد و در شعارهای انتخاباتی اش تجدید نظر جدی نماید. شاید بتوان او را آخرین امید برای آشتی مردم با صندوق های رای دانست و به جد و بدون ذره ای نگاه سیاسی وی این روزها نقش تنها ملجاء نظام و دلسوزان برای برون رفت از شرایط اجتماعی فعلی است. کمی صریح تر، با برنامه های عملیاتی و مصداقی و هفته ای که سرنوشت سازترین هفته سیاسی کشور است برای فرار از زیربار نگاهی دگم و خودمحور که می تواند ۸ سال از بهترین روزهای این کشور را بر باد دهد، عزمی دگر باید هم از جانب پزشکیان و هم از جانب کسانی که رای به رای ندادن داده اند!

About Author