وقتی خبر بهکمارفتن مهسا امینی را شنیدم، بسیار متأثر شدم. چون در ایام اربعین بود، به مجلس روضهخوانی نزدیک خانه رفتم. آنجا کسی نوحه قدیمی تهرانیها را خواند: «ای زمین کربلا این رسم میهمانی نبود»… ذهن من ناخودآگاه به دنبال این میهمان صاحبخانه یا صاحبخانه میهمان میرفت؛ چراکه در همین تهران کردها، تباری ریشهدار دارند. مشهورترین معلم اخلاق پایتخت در نیمقرن اخیر، مرحوم آقا مجتبی تهرانی است. در شناسنامه آنها نامخانوادگی شهید کلهری به چشم میخورد. آقا مرتضی تهرانی هم که از مشایخ و بزرگان تهرانی است، همین نسب را دارد. مساجد تاریخی میرزا موسی و مسجد جامع بازار تهران با چنین نسبی بسیار آشنا هستند. بنابراین اگر تهران را خانه پدری این دانشجوی ۲۲ساله کُرد بنامیم، راه دوری نرفتهایم. ولی آیا در خانه پدری چنین اتفاق تلخ و ناگواری پذیرفتنی است؟ تا آنجا که من با بزرگان تهران و علمای دین آشنایی دارم، همه آنها تعدی به زن را تقبیح کردهاند. بارها و بارها شنیدهایم و خواندهایم که آن بزرگان و بزرگواران درباره تنگناهای معیشتی مردم سخن گفتهاند. حتی فراتر تأکید داشتهاند که در دیپلماسی و گفتوگو با دشمن نیز با ادب و سنجیده سخنگفتن و لحن آرام را رعایت کنیم.
نوحهخوان هرچه میخواند «در شما یک ذره خلقوخوی انسانی نبود/ سهم ما اینگونه حال و این پریشانی نبود»، نمیدانم چرا باز یاد این دختر هموطن مظلوم افتادم که نه در سرزمین بیگانه بلکه در پایتخت کشورش به سلامت آمد، اما مظلومانه جان داد.
نوحهخوان میگفت: «آسمان ای آسمان بر ما بریز خوناب غم/ غربت ما را ببین ای داد از این سیلاب غم…». اربعین حسینی تسلیت باد.
پست های مرتبط
حزبی که قرار است رفاه و سلامت بیاورد!
آیا «آذرپارک» خلعید میشود؟
تبریز، شهری که به حال خود رها شده است!