اختصاصی ساقی آذربایجان/ مسعود برزگر جلالی
استاندار برای مدیریت شایسته استان می خواهید یا کارپرداز حلقه به گوش؟
این روزها بحث داغ انتخاب استانداران سراسرکشور در فضای عمومی و رسانه ای مطرح بوده و برخی افراد خاص و جریان های سیاسی و یا من درآوردی سعی در القاء نفرات مورد نظر خویش به دولت یا افکار عمومی جهت تصرف مقام استانداری دارند که در این میان استان آذربایجان شرقی نیز که فعلا بدون استاندار بوده و پس از شهادت رییس جمهور عزیز بصورت سرپرستی اداره می شود بیشتر مورد نظر یا طمع می باشد!
از یک سو یکی از سرمایه داران شهر درصدد تحمیل گزینه مورد نظر خویش بوده تا استاندار درکف ایشان باشد برای کارپردازی امورات کارخانه خویش! یکی دیگر از سیاسیون ثروتمند در نظر دارد یکی از ۲ گزینه خود را به دولت تحمیل کند تا ایشان نیز از وجود استاندار منتخب خود در همه ابعاد سیاسی و اقتصادی بهره گیرد! جمعی از افراد حاضر در یک تشکل غیردولتی که ظاهرا بدنبال توسعه استان هستند افرادی معرفی کرده اند که خودشان نیاز به توسعه فکری و مدیریتی دارند چه برسد به اینکه استان را بتوانند در مسیر توسعه قرار دهند و …
اما از پیشینه افرادی که بیشتردر فضای اجتماعی و رسانه ای بعنوان کاندیداهای استانداری آذربایجان شرقی مطرح گردیده اند چنین استنباط می شود که این افرادعمدتا توانایی اداره خود استانداری را ندارند چه برسد به اینکه بتوانند استان آذربایجان شرقی را که در سالهای اخیر بدلیل سوء مدیریت ها از قافله توسعه و عمران و آبادانی عقب مانده به جایگاه بحق و شایسته خود نزدیک کنند .
استان آذربایجان شرقی فردی را بعنوان نفر اول استان می خواهد که اولا در حوزه صنعت و اقتصاد صاحب تجربه مدیریتی باشد که بتواند صنعت نیمه جان استان را جانی دوباره بخشد. دوم اینکه نگاه وسیع به حوزه سرمایه گذاری داشته باشد تا بتواند استان را از بن بست تنگ نظری های داخلی برهاند . سوم اینکه مسلط به قواعد بازی در عرصه صنعت باشد تا بتواند انحصار و رانت ایجاد شده در مدیریت صنعتی استان را بشکند . چهارم اینکه در سطح ملی فرد شناخته شده باشد تا در تعامل با وزارت کشور و سایر وزارت خانه ها بتواند از حق و حقوق ضایع شده استان دفاع کند . پنجم اینکه در سطح منطقه کاملا شناخته شده باشد تا بتواند حلقه های موثر اجتماعی را برای رفع مشکلات منطقه بسیج نماید. ششم اینکه وابسته به هیچ حزب و جریان خاص سیاسی نباشد تا بتواند همه آحاد مردم و فعالان سیاسی و اجتماعی را برای همدلی و همراهی در استان هماهنگ نماید. هفتم اینکه تهران دیده باشد و در مجلس و دولت سابقه ای درخور داشته باشد تا بتواند با استفاده از ظرفیت قوای مقننه و مجریه به نحو شایسته برای تعالی استان گام بردارد.
طرح برخی نام ها برای تصدی مقام استانداری آذربایجان شرقی که تاکنون در سطح استانداری و کلانشهر تبریز ، مسئولیت مستقیم داشته و اثر چندانی در بهبود امور نداشته اند غیر از ایجاد شبهه در افکار عمومی مبنی بر تلاش فرد یا افراد خاص ! جهت تشکیل شبکه رانت بمنظور انباشت بیش از پیش ثروت و قدرت ، نتیجه ای ندارد و دولت باید مراقب باشد در دام این جریان های آشنا که احیانا در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نیز نقش آفرینی کرده اند نیفتد .
با نظر جنابعالی کاملا موافقم. اینکه افرادی که در ادوار مختلف در استانداری بوده اند و عملا عملکرد و توانایی قابل توجه و موثري نداشته اند را دوباره نباید آزمود. مشخصات و معیارهایی که برشمردید اگر اینها را در بین کاندیداهای مطرح بررسی کنیم قطعا به آقای رضا رحمانی می رسیم. ایشان سابقه کار در تشکیلات صنعت، استانداری، نمایندگی مجلس، وزارت صنعت داشته و در سطح ملي شناخته شده هستند آذربایجان الان به شخصی نیاز دارد که چهرهای ملی و فراجناحی باشد. کاندیداهای معرفی شده از طرف ستادهای انتخاباتی، فقط به درد همان فعالین ستادی میخورد که زودتر و بهتر بتواند پستها و موقعیتها را بین شیفتگان خدمت(بخوانید تشنگان قدرت) تقسیم نماید.
مردم آذربایجان، از چپ و راست و هویت طلب و…. در یک وفاق تاریخی، با قاطعیت به پزشکیان رای داده اند و قطعا انتظار دارند چهره ای فراجناحی و فردی توانمند و شایسته ، بعنوان استاندار برگزیده شود. آذربایجان برای توسعه و پیشرفتش، مسائل و مشکلاتی دارد که باید در سطح ملي مطرح و حل شوند و این نیازمند یک چهره توانمند ملی میباشد.