محمّدامین سلطان القرّائی/ در سومین سال فقدان بانو ناهید خواجه نصیری از کاملترین نسخۀ خطّی دیوان شمس الدّین محمّد حافظ شیرازی از کتابخانۀ سلطان القرّائی پردهبرداری شد. ۲۳ شهریور ماه ۱۴۰۰ یاد آور خاموشی شمع حیات اوست.این نسخۀ خطّی نفیس در قطع ۱۱×۵/۱۸ سانتی متر در ۲۲۰ ورق و ۴۴۰ صفحه با مسطر ۱۵ قریب ۶۰۰۰ بیت با جلد روغنی (رویههای بیرون و درون هر دو) گل و بوته و تجلید مجدّد یافته به خطّ کاتب ابن جمشید، مقصود به ربیعالاول ۱۰۰۷ تحریر یافته است. نسخۀ خطّی علاوه بر غزلیّات شاعر شهیر حافظ شیرازی شامل دیگر آثار او نیز میشود. در ابتدای نسخه که ورقی از اوّل آن سقط شده است؛ مقدّمۀ جامع دیوان حافظ واقع است. این مقدّمه که بسیاری آن را به شمس الدّین محمّد گلندام منتسب می دارند؛ از عبارت: “و جواهر منظوم صلوات بی نهایات و زواهر منثور تحیّات بی منتهی و غایات نثار روح پر فتوح و صدر مشروح زبان آوری که ندای جان فزای …” تا آخر مقدّمه کامل و بینقص است.پس از این مقدّمه در آغاز نسخه خطّی قصائد، مسدّسی در مدح امام رضا، ترجیع بند، ترکیب بند، مدح سلاطین و صاحب منصبان زمان خود و مخمّسی در آخر آن ها آورده می شوند. در انتهای مخمّس عبارت “تمّت المخمّس فی شهر شعبان” نگاشته شده است. سپس مشروح غزلیّات شاعر تحریر میشوند.پس از نگارش مشروح غزلیّات؛ قطعات، مثنوی ها و رباعیّات تحریر می گردند و در پایان رقم و اختتامیّه کاتب مقصود بن جمشید نقش می بندد. نسخۀ خطّی به طرز بسیار استادانهای متن و حاشیه شده است. دو سرلوح بسیار ظریف و لطیف، اوّلی در ابتدای بخش قصائد و دومی در آغاز بخش غزلیّات خودنمایی میکنند.
بخشهای مقدّمۀ جامع دیوان، قصائد و غزلیّات مذهّب و طلا انداز هستند. تمامی صفحات نسخه خطّی مجدول به زر، لاجورد و کمند مشکی، رکابه دار و بین اشعار و غزلیّات مذهّب به نقش برگ و بوته میباشند. دکتر مهدی بیانی در جلد سوم احوال و آثار خوشنویسان در مورد نسخۀ خطّی یاد شده و کاتب آن چنین می نگارد: “مقصود بن جمشید از کاتبان گمنام قرن یازدهم و به خطّ وی یک نسخۀ دیوان حافظ در مجموعۀ آقای سلطان القرّائی است؛ به قلم کتابت خفیّ خوش که چنین تمام می شود: تمّت الدّیوان خواجه شمس الدّین محمّد حافظ شیرازی علیه الرّحمه و المغفره، به تاریخ شهر ربیع الاوّل سنه ۱۰۰۷، کتبه العبد المذنب الرّاجی … ابن جمشید، مقصود …”همانگونه که ذکر شد؛ ابتدای نسخۀ خطّی با مقدّمۀ جامع دیوان که ورق نخست آن سقط شده است؛ شروع می شود. مقدّمۀ مزبور به صورت ذیل پایان می یابد:“…. و باعث بر ترتیب این کتاب و تبویب این ابواب گشت. امید به کرم واهب الوجود مفیض الخیر و الجود آن است که قایل و ناقل و سامع و جامع را در خلال این احوال و ایثار این اشغال حیاتی تازه و مسرّتی بی اندازه کرامت گرداناد. و انّه علی ما یشاء قدیر و بالاجابه جدیر و الله الموفّق و المستعان و الحمد لله العالمین و صلّ علی محمّد و آله و عترته الطّاهرین. تمّ بعون الله تعالی – تمّ.” در ذیل این صفحه اثر دو مُهر نمایان می باشد. سجع مُهر اوّلی چنین است:“لا اله الّا الله الملک الحقّ المبین – عبده محمّد جعفر – ۱۱۰۴” پس از این مقدّمه، بخش قصائد آغاز می گردد و در ابتدای آن سرلوحی ظریف و زیبا خودنمایی می کند. در این بخش، تعداد هشت قصیده آورده می شوند که اوّلی شامل ستایش و ثنای باری تعالی با دو بیت ذیل در مطلع آن:
مقدّری که آثار صنع کرد اظهار سپهر و مهر و مه و سال و ماه و لیل و نهارمدار سیر کواکب به امر کن فیکون قرار داد برین طاق گنبد دوّار و هفت قصیدۀ باقی در مدح سلاطین و صاحب منصبان وقت می باشند. بعد از بخش قصائد، مسدّسی با ۹ بند در مدح علی بن موسی الرضا، امام رضا (ع) تحریر می گردد. نخستین بند مسدّس چنین است: ای حریم بارگاهت کعبه عزّ و علا نور چشم مصطفی یعنی علی موسی رضاماه گردون ولایت جمع شمع اصطفا میوۀ بستان جنّت بلبل نیکو سرا دایما از غیب می آید به گوشم این ندا کالسّلام ای حضرت شاه خراسان السّلام
و آخرین بند آن مسدّس: مرغ روحم در هوای تست یا سلطان دین همچو مرغ نیم بسمل اوفتاده بر زمین یک زمان ای شاه من بر حال مسکینان ببینخاصّه حافظ را که دارد داغ مهرت بر حسین گوید از صدق و صفا هر دم به آواز نوین کالسّلام ای حضرت شاه خراسان السّلامسپس بعد از تحریر غزلی به شرح ذیل:تنم ز رنج فراوان دمی بیاساید دلم ز انده بی حد همی بفرساید ز بس غمان که بدیدم چنان شدم که مدام ز دیدههای روان سیل غم فرو آیددو چشم من رخ من زرد دیده دانستازو به خون دل او را همی بیالاید که گر ببیند بدخواه روی من روزی به چشم او رخ من زرد رنگ ننمایدزمانه واستد از من هر آنچه بود مرابه جز مشقّت و محنت که پیش من بایددرین زمانه که یاران من ز من بیزار چنان که دشمن ازین ورطه ام نبخشایداگر ننالم گویند نیست حاجتمند و گر بنالم گویند ژاژ می خایدازین نباشم حافظ حزین خدا گویم دری نبندد تا دیگری بنگشاید ترجیع بندی با ۷ بند نگارش میشود. بند اوّل آن چنین است:ای داده به باد دوستداریاینست وفا و عهد و یاری؟آخر دل ریش دردمندمتا چند به دام غم سپاری؟
از زلف تو حاصلی ندارم جز شیفتگیّ و بی قراری هر چند که سوختی به جورم کردم من خسته سازگاری ای جان عزیز بر ضعیفان تا کی کنی این جفا و خواری؟گفتم مگر از سر ترحّم دست از ستم و جفا بداری چون هست امید آن که روزیبر عاشق خسته رحمت آری
آن به که ز صبر رخ نتابمباشد که مراد دل بیابم بعد ترکیب بندی با ۶ بند تحریر می یابد. بند نخستین ترکیب بند چنین است: ساقی اگرت هواست با می جز باده میار پیش ما هیسجّاده و خرقه در خرابات در گلشن جان ندای یا حیبا درد درا به کوی درمانوانجا بنگر ز عشق لا شی بخرام به کوی عشقبازان تا روی ترا مدد دهد پی یک مفلس پاکباز در عشقبهتر ز هزار حاتم طیسلطان صفت آن بت پری رویمی آمد و خلق شهر از پیمردم نگران به روی خوبش وز شرم گرفته عارضش خویحافظ ز غم تو چند نالد آخر من دل شکسته تا کی؟ بنشینم و با غم تو سازم جان در سر و کار عشق بازم بعد از آن مخمّسی با ۱۱ بند آورده می شود. بند نخستین مخمّس:در عشق تو ای صنم چنانم کز هستی خویش در گمانمهر چند که زار و ناتوانم گر دست دهد هزار جانمدر پای مبارکت فشانم و واپسین بند مخمّس:ای وصل تو اصل شادمانیدایم به مراد دل نمانی با حافظ خود بگو عنانی هر حکم که بر سرم برانی سهلست، ز خویشتن مرانم
و در آخر آن همانطور که گفته شد؛ عبارت “تمّت المخمّس فی شهر شعبان” نقش میبندد. سپس بخش مشروح غزلیّات شروع می شود که در ابتدای آن سرلوحی لطیف و زیبا کارسازی شده است. بخش
مشروح غزلیّات که در ۳۴۸ صفحه تحریر یافته؛ شامل حدود ۵۵۰ غزل می شود. غزل نخستین، غزل معروف با مطلع:الا یا ایّها السّاقی ادر کاساً و ناولها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها می باشد و غزل واپسین چنین است:آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتیگردون رقم هستی ما در ننوشتی هر چند که هجران ثمر وصل برآرد دهقان جهان کاش که این تخم نکشتیآمرزش نقد است کسی را که در اینجایاریست چو حوریّ و سرائی چو بهشتی تنها نه منم کعبۀ دل بتکده کرده در هر قدمی صومعه ای هست و کنشتی در مصطبۀ عشق تنعّم نتوان کردچون بالش زر نیست؛ بسازیم به خشتی تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا حیفست ز خوبی که بود عاشق زشتیآلودگی خرقه خرابیّ جهانست کو راه روی، اهل دلی، پاک سرشتی؟از دست چرا هشت سر زلف تو حافظتقدیر چنین بود؛ چه کردی که بهشتی؟ پس از مشروح غزلیّات شاعر، مقطّعات و قطعات آغاز می گردد. این بخش که در ۱۷ صفحه تحریر شده است؛ شامل ۵۲ قطعه شعر حافظ می باشد. دو بیت ابتدائی نخستین قطعه چنین است: دل منه بر دنیی و اسباب او زان که از وی کس وفاداری ندید کس عسل بی نیش ازین دکّان نخوردکس رطب بی خار ازین بستان نچید و قطعه شعر معروف حافظ در میان آنها:سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت باشدت در شهریاری بر مراد و بر دوام سال خرّم، فال نیکو، حال سالم، مال پر اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
و مادّه تاریخ وفات “قرب طاعت”، دلالت کننده بر سال ۷۸۲ قمری، سال وفات شیخ بهاء الدّین قاضی عصر شاه شجاع در میان قطعه شعرها: بهاءالحق والدّين طاب مثواه امام سنت و شيخ جماعت چو می رفت از جهان اين بيت می خواندبر اهل فضل و ارباب بلاغت به طاعت قرب ايزد می توان يافت قدم در نه گرت هست استطاعت
به اين دستور تاريخ وفاتش برون آر از حروف (قرب طاعت) و آخرین قطعه شعر: نیم تنی ملک سلیمان گرفت کرد مسخّر همه روی زمینپنبۀ غفلت بدراور ز گوش چشم گشا؛ قدرت یزدان ببینپای نه و خنگ فلک زیر ران دست نه و ملک به زیر نگیناین همه او می کند؛ او می دهدکیست که گوید که چنان یا چنین بعد از نگارش قطعات، بخش مثنوی ها تحریر می شوند. نخستین مثنوی چنین است: هر که آمد در جهانِ پر ز شور عاقبت می بایدش رفتن به گوردر ره عقبی است دنیا چون پلی بی بقا جائی و ویران منزلی دل منه بر این پل پر ترس و بیمبرگ ره ساز و مشو اینجا مقیم نزد اهل معنی این کاخ سپنج هست چون ویرانۀ خالی ز گنجراستی درّ حقیقت سفته اند عارفان، کین خانه را خوان گفته اند خوان اقامت را نشاید؛ درگذراین جهان بر کس نپاید؛ درگذر دور باش از دوستیّ مال و جاهزان که مالت مار و جاهت هست چاه من گرفتم؛ خود توئی بهرام گور خواهی افتاد آخر اندر دام گور گر نه کوری؛ کور، می بین گفتمتیک زمان بی کار منشین گفتمت
هیچ کس را نیست زین منزل گریز از گدا و شاه و از برنا و پیر ای که بر ما بگذری دامن کشان از سر اخلاص الحمدی بخواندر این بخش که در ۱۸ صفحه نگارش یافته است؛ پنج مثنوی آورده می شود که شامل دو ساقی نامه می باشد. مثنوی معروف حافظ با مطلع:الا ای آهوی وحشی کجائی مرا با تُست چندین آشنائی که در بسیاری از نسخ دیگر با ۲۹ بیت آمده؛ در این نسخۀ خطّی ۴۲ بیت است. یکی از دو ساقی نامه تحریر شده در این محل بسیار شبیه ساقی نامه حافظ با مطلع: بیا ساقی آن می که حال آورد کرامت فزاید کمال آورد
می باشد. لیکن این ساقی نامه که در نسخ دیگر ۵۸ بیت است؛ در این نسخۀ خطّی ۷۸ بیت می باشد. پس از اتمام تحریر پنج مثنوی شامل دو ساقی نامه یاد شده؛ آخرین بخش نسخۀ خطّی نگارش می شود و آن بخش رباعیّات است. این بخش که در ۱۸ صفحه تحریر یافته است؛ شامل ۸۸ رباعی می گردد. دو رباعی در ابتدا چنین است:رباعی اوّل:جز نقش تو در نظر نیاید ما را جز کوی تو رهگذر نیاید ما راخواب ار چه خوش آمد همه را در عهدتحقّا که به چشم در نیاید ما رارباعی دوم:با دوست نشین و باده و جام طلببوس از لب آن سرو گلندام طلبمجروح چو راحت جراحت طلبد گو از سر نیش تیز حجّام طلبهمچنین دو رباعی از انتهای بخش رباعیّات ذیلاً تحریر می گردند:رباعی اوّل:ای سایۀ سنبلت سمن پروردهیاقوت لبت درّ عدن پروردههمچون لب خود مدام جان می پرورزان راح که روحست به تن پروردهرباعی دوم:حافظ ورق سخن گذاری طی کن وین خانۀ تذویر ربائی پی کن(این خانۀ درد و غم که کاشانۀ) تستدم در کش و جام عیش پر می کن در پایان نسخۀ خطّی نیز به همان گونه ای که مرقوم افتاد؛ تاریخ و رقم تحریر نسخه به شرح مذکور آورده می شود.
نسخۀ توصف شده در سوّمین سال فقدان بانو ناهید خواجه نصیری پرده برداری گردید. بانو ناهید خواجه نصیری خانۀ جدّ مادریش، خانۀ علامۀ فقید جعفر سلطان القرّائی را که به همّت میراث فرهنگی استان در خرداد ماه سال ۱۳۸۶ به شمارۀ ۱۹۲۰۴ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده بود؛ در اسفند ماه ۱۳۸۷ به اداره میراث فرهنگی و گردشگری آذربایجان شرقی واگذار نمود.خانۀ سلطان القرّائی که علامه جعفر سلطان القرّائی و برادران بزرگوارش آیت الله العظمی حاج میرزا جواد آقا و استاد ادب عرب حاج میرزا علی آقا و پدرش شیخ ابوالقاسم و جدّش شیخ عبدالرّحیم در آن نشو و نما یافته و بالیده اند؛ تاریخ دویست سالۀ ادب و هنر و فرهنگ و فقه تبریز و آذربایجان و ایران را در سینه خود دارد.* بانو ناهید خواجه نصیری – نقّاشی سیاه قلم اثر استاد مجتبی نخجوانی
لیکن خانۀ سلطان القرّائی که بعد از تعمیر و تجهیز جهت مرکز تبریز پژوهی در نظر گرفته شده بود؛ امروز با گذشت ۳۶ سال از وفات علامه جعفر سلطانالقرایی هنوز متعلّقات آن تملیک نشده و اقدامات جانبی آن نیز پایان نیافته است.امید است با آزادسازی محوطه و متعلّقات آن خانه و با اتمام اقدامات جانبی به شکل آبرومند، خانۀ سلطانالقرایی به عنوان تاریخ مکتوم دویست سالۀ تبریز در به روی ارباب علم و فرهنگ و ادب بگشاید.بانو ناهید خواجه نصیری به روز پنجشنبه ۱۸ بهمن ماه سال ۱۳۴۱ در تبریز متولّد شد و به روز سهشنبه ۲۳ شهریور ماه ۱۴۰۰ به ۵۹ سالگی در اثنای واگیری کرونا از رنج هستی آسود. پدرش حاج محمّد علی خواجه نصیری پیر فرهنگ آذربایجان، بیش از نیم قرن به آموزش و پرورش و فرهنگ آذربایجان خدمت کرد.مادرش بانو ناهید سلطان القرّائی یگانه فرزند علامه جعفر سلطان القرّائی بن شیخ ابوالقاسم بن شیخ عبدالرّحیم سلطان القرّاء تبریزی است.بانو حاجیه خانم ناهید خواجه نصیری که قلمی نیز در نگارش داشت با واگذاری خانۀ سلطان القرّائی به ادارۀ میراث فرهنگی اثری نیک از خویشتن به یادگار گذاشت.*علامه جعفرسلطان القرائی نقاشی رنگ و روغن اثر استاد مجتبی نخجوانی
پست های مرتبط
دهه محرم ۴۸۲۱ واحد خون در آذربایجان شرقی اهدا شد
جمع آوری ۱۰۰ تبعه غیرمجاز در تبریز
لزوم ایمن سازی راههای مواصلاتی آذربایجان شرقی