ضرورت تغییر در دور باطل اقتصاد

موضوع آزادسازی واردات خودرو همچنان مبهم باقی مانده است. همانطور که پیش‌بینی می‌شد مخالفان و موافقان هر کدام استدلال‌های خود را دارند که اگر نظرات ذی‌نفعان هر دو دسته را غربال کنیم، به نتایجی بهتری برای یک برنامه‌ریزی مشخص در این زمینه خواهیم رسید. واقعیت آن است که طی چند دهه گذشته به بهانه حمایت از تولید، تعرفه‌های سنگینی برای واردات خودرو گذاشته شده تا خودروسازان با خیال راحت انحصار بازار را به دست گیرند و در کنار بی‌کیفیتی تولیدات، با مشکلات متعددی از جمله بالا رفتن هزینه‌های تولید و گلایه‌مندی از قیمت‌گذاری دستوری، خود به عنوان یک ضلع ناراضی در کنار مردم و در این دایره معیوب قرار گیرند.
در‌واقع چرخه تولید، عرضه و تقاضای خودرو در کشور منحصر به فرد و عجیب‌ترین سیستم در دنیاست. هزینه تمام‌شده تولید برای خودروساز به واسطه مشکلاتی از جمله تحریم‌ها، ناکارآمدی در بهره‌وری و… بالاست. در عین حال شورایی وجود دارد که به اسم حمایت از مصرف‌کننده یک قیمت مصوب دارد که این قیمت با قیمت حاشیه بازار تفاوت چشمگیری دارد. سیستم عرضه خودروساز به صورت قرعه‌کشی است که خودروی ارزان‌تر از قیمت بازار را به دست برنده شده‌ها می‌رساند. مصرف کننده هم از کیفیت و محصول ارائه شده در مقایسه با سایر خودروهای وارداتی راضی نیست. حال در این میان آزادسازی قیمت خودرو به تنهایی بدون رقیب دیگر تنها به ضرر مصرف کننده خواهد بود چرا که خودروساز می‌تواند به هر قیمتی که خواست و با هر کیفیتی محصول خود را به دست مشتری بدهد.
اما راه حل چیست؟ به واقع شاید آزادسازی واردات خودرو به تنهایی راه حل مشکل تولید به تنهایی نباشد. هرچند این موضوع به نفع مصرف کننده در کوتاه مدت خواهد بود اما باید در نظر داشت که کشور در شرایط محدودیت ارزی روبه‌رو است که این می تواند فشار را در بازار ارز و سایر بازارها برای بالا رفتن قیمت بیشتر کند. پس باید بپذیریم که با یک سلسله از دشواری‌ها در سطح اقتصاد کلان روبرو هستیم که یک سر آن به تعاملات بین‌المللی و یک سر دیگر به ساختار معیوب، رانتی و دولتی تولید و اقتصاد در کشور بر می‌گردد. راه حل اما به صورت کلی تغییر رویکرد در هر دوی این مسائل است.
شاید تکرار مکررات باشد که نسخه ای برای بهبود شرایط تولید بدون تعامل با جهان وجود ندارد. کما اینکه خودروسازان موفق کشورهایی مانند کره جنوبی نیز به واسطه سرمایه گذاری های خارجی و انتقال تکنولوژی به کشورشان به موازات حمایت از متخصصان داخلی خود توانستند به یکی از مطرح ترین خودروسازان جهان تبدیل شوند.
به نظر می‌رسد اقتصاد کشور به صورت کلی نیازمند یک دیدگاه واحد برای تغییر است که واقعیات موجود برای توسعه را به صورت منطقی درک کند و برای آن برنامه کوتاه و بلند مدت کارشناسی شده داشته باشد. برنامه‌های توسعه‌ای در کشور ما کمتر توانسته است به چشم‌اندازهای مورد نظر خود دست پیدا کند چرا که اقتصاد همواره با تحولات و تکانه‌های سیاسی کشور ارتباط داشته است. موضوعی که در صورت جراحی در ساختارهای اداری نیز می تواند تعدیل شود چرا که گاه تصمیم‌های به یک باره که سابقه آن را در دولت های مختلف دیده ایم در روند اقتصادی تاثیرات مخرب و گاه جبران ناپذیری داشته است. بنابراین در این شرایط باید بپذیریم که حل مشکلی مانند خودرو در کشور نیازمند تغییر نگاه در همه بخش‌های اقتصادی است که شاید هزینه بر باشد اما ناگزیر است.

About Author