یک تن در مقابل همه !/ بیخود کرده جلوی انتقال را گرفته است

ساقی آذربایجان– به قلم: وحید خدادادی: یکی از مهم ترین و یا به تعبیر عمده کارشناسان اقتصادی و اهالی فن مهم ترین و حیاتی ترین تصمیم و مصوبه سفر خرداد ماه سال قبل آقای رئیس جمهور به استان آذربایجان شرقی موضوع استراتژیک استقلال مس آذربایجان بود. از طرفی این روزها مصادف با سالگرد این دستور شاهد سفر مجدد ابراهیم رئیسی به استان به جهت دو هدف عمده افتتاح راه آهن بستان آباد- تبریز و پیگیری مصوبات سفر قبلی هستیم. علی رغم تلاش های مدیران استانی و حتی پیگیری های گاه و بیگاه نهاد ریاست جمهوری، این مهم محقق نشده و اخیرا شاهد انتقال بخشی از دارایی های مالی و مبالغی تحت عنوان مالیات بودیم که خود این انتقال هم به سختی و با هزار مکافات و اما و اگر و تلاش مسئولان محقق شد.
در مطلبی که درساقی آذربایجان با موضوع سفر دولتمردان و وحدت مطالبات در استان داشتیم اشاره کردیم که لازم است تا بحث استقلال مس شکل عملیاتی و روند انتقال با سرعت بیشتری صورت گیرد. در ماه های اخیر هم در برخی از محافل رسانه ای استان اخبار جسته وگریخته ای در رابطه با پدیده ای بنام باند کرمانی ها منتشر می گردید و اهمیت آن باعث شد تا ما نیز در قالب مصاحبه های خود با نمایندگان استان و مسئولان ارشد اجرایی وجود و ماهیت چنین پدیده ای را جویا شویم که متاسفانه قاطبه آنان حتی شده تلویحا به موانع سرسخت تحقق این امر صحه گذاشتند و حتی بیگی نماینده تبریز در مجلس امکان استقلال مس را تقریبا غیر ممکن قلمداد کرد. پیگیری های ما در روزهای اخیر و ملتزم کردن مسئولان و نمایندگان به پیگیری جدی تحقق این دستور نه وعده ، نهایتا وجود افرادی در مجموعه شرکت مس ایران را که سنگ اندازی و تلاش برای عدم تحقق این دستور را مثل نماز یومیه واجب می دانند، به شکل قابل ملاحظه ای تایید می نماید. گویا صحبت ها در این رابطه عمدتا پیکان توجهات را به سمت یکی از مدیران شرکت مس ایران می کشاند که از قضای روزگار اهل کرمان است و برخلاف تبریز، سرمه از کفش غبار مهمان نمی کند. تهدید غیر مستقیم برخی ها نیز حین انتقال دارایی های مالی نیز از دیگر مشکلات این حوزه است. شنیده می شود که مقاومت اساسی در این رابطه توسط وی که گویا نقش نماینده یکی از وزرا را نیز دارد صورت گرفته، تا جایی که حتی پی اخراج و برکناری را به تنش مالیده تا اجازه ندهد این مهم محقق شود. گفته می شود که تنها دلیل عدم تحقق دستور رییس جمهور وجود این شخص در شرکت مس ایران است و انواع و اقسام مشکلات را تدارک دیده و به تنهایی در مقابل این انتقال ایستاده است که امیدواریم این مطلب صحت نداشته باشد. وی که ظاهرا تمام قد در مقابل این انتقال ایستادگی می کند، گویا باعث و بانی همه این تاخیرهاست. چطور می شود که شخصی نماینده دولت باشد و در مقابل دستور صریح عالی ترین مقام دولت بیاستد؟ تا جایی که در جلسه هیئت دولت مقرر می شود که با وی برخورد سفت وسختی صورت گیرد و با این وجود مرغ این آقا یک پا دارد و حاضر به کوتاه آمدن نیست، حتی به قیمت بر کناری اش! حتی به نظر می رسد تحقق این دستور جز با برکناری وی از این مجموعه و یا اقلا خلع یدش امکان پذیر نخواهد بود.
با وجود موافقت چهار عضو هیئت مدیره شرکت ملی مس ایران، جنابشان تمام قد در مقابل دستور رئیس جمهور ایستادگی می کند! و در این رابطه باید شخص وزیر و دولتمردان جوابگو باشند که چگونه می شود فردی چنین قدرتی را در خود احساس کند که مقابل همه فرامین بالادستی در این رابطه یک تنه بیاستد! پرسش دیگر آن است که مگر در هلدینگ صنایع مس ایران وجود یک یا دو شرکت چه فرقی دارد، زمانی که مدیریت هر دو بر عهده یک نهاد بالادستی است؟ این دارایی ها در نهایت متعلق به شرکت ملی مس ایران است که بخشی از سهامداران آن مردمی هستند که سهام عدالت گرفته اند. با این انتقال نه تنها از سهام آنان کاسته نمی شود بلکه بهره وری هم بالا می رود و با این وجود این مدیر خود رئیس جمهورپندار با تزریق این افکار نادرست در فضای عمومی در تلاش برای متشنج کردن فضا و ممانعت از انتقال است و حتی بعضا با نامه نگاری ها به سازمان بورس و دیگر نهادهای دخیل سعی در به تاخیر انداختن حداکثری این خواسته بحق مردم آذربایجان دارد. گفته می شود این مقاومت ها به گوش بالادستی ها هم رسیده و شخص وزیر و معاون رئیس جمهور هم از این اقدامات او برآشفته و از عبارت غلط کرده جلوی این کار را گرفته، استفاده کرده است.
با همه این توصیفات این عالیجناب خاکستری معتقد است که “اولدی وار دوندی یوخدی” و شمشیر را از رو بسته است! البته وی حمایت برخی از مدیران استانی در کرمان را نیز به همراه دارد ومقاومت هایی هم از سوی آنان وجود دارد و باز حتی شنیده می شود که معتقدند که مس سونگون را آن ها کشف و شناسانده اند و لذا بهره برداری استثماری از آن نیز تا ابد با آنهاست. غافل از آن که پاسخ داده شده که مگر این معدن گم شده بود که شما آن را پیدایش کرده باشید؟ وقتی آلایندگی و مخاطرات زیست محیطی اش را آذربایجانی ها به جان می خرند باید در منافع اقتصادی اش هم سهیم باشند. النهایه توسعه آذربایجان و استقلال مس درگیر خودخواهی، زیاده خواهی و گردن کلفتی یک نماینده وزیر است که به هیچ وجه کوتاه نمی آید و بایستی منتظر ماند و دید که در سفر اخیر این استقلال به معنای دقیق کلمه محقق خواهد شد یا نه؟

About Author