اختصاصی روزنامه ساقی آذربایجان/ به قلم: وحید خدادادی
از مدتها پیش انتصاب استاندار جدید آذربایجانشرقی با توجه به وضعیت جسمانی استاندار فقید قابل پیش بینی بود و کسانی که نیم نگاهی به این کرسی پرطمطراق داشتند، برای تصاحبش از سروکول هم بالا می رفتند و بعد از تشدید وضعیت جسمانی خرم و انتقالش به بیمارستان و متعاقب آن حضور معاون سیاسی وزیر کشور، اوضاع تصاحب قدرت به اندازه ای بی ریخت شد که وی از انتصاب سرپرست در استانداری عاجز ماند و نهایتا با اختراع واژه من درآوردی که اساسا جایی در چارت اداری وزارت کشور نداشت، تمشیت امور را به تراب محمدی واگذار کرد. با توجه به اتفاقات رخ داده وگزارشی که معاون سیاسی به تهران داده بود و البته به احتمال زیاد تذکر و توصیه های حاج آقا آل هاشم، نهایتا و بعد از آن که در مراسم تشییع پیکر استاندار و به نقل از وحیدی وزیرکشور اعلام شد که تا قبل ازانتخابات استاندار جدید معرفی خواهد شد برخی آماده بودند تا با رایزنی های پشت پرده آن رویای همیشگی را محقق کنند و ناگهان و به فاصله چند ساعت از تشییع و قبل از دفن، وزارت کشور کاری کرد کارستان و سوداگران قدرت را در حسرت گندم ری گذاشت. برخی با خرده گرفتن به این اتفاق و انتصاب قبل از دفن ایرادات اخلاقی به وزیر کشور گرفتند ولی بی شک و شبهه چنانچه تاخیری در این رابطه صورت می گرفت، انتخاب استاندار جدید به این راحتی ها نبود و کار به کرام الکاتبین می کشید.
در این بین اسامی بزرگ و کوچک بسیاری به گوش می رسید، نهایتا قرعه به نام یک دهه شصتی افتاد تا لقب جوان ترین استاندار دولت رئیسی را تصاحب نماید: مالک رحمتی که عمدتا در آستان قدس رضوی فعالیت داشته و مناصب قبلی اش بیشتر با حوزه اقتصاد و فعالیت های اقتصادی عجین بوده است. وی همزمان سه شاخصه مهم احراز صلاحیت در این دولت برای کسب مناصب مدیریتی بالا را دارد از آن جهت که مناسبات فامیلی اش دندان گیر است، ثانیا یک دانش آموخته امام صادقی(ع) است و النهایه از مشهد و آستان قدس می آید!
اما سن پایین و نداشتن سابقه اجرایی میتواند از مهم ترین چالش های پیش روی رحمتی در استان باشد و از سویی همین سن پایین می تواند امتیازی برای فعالیت و تلاش بیشتر و بروز تر برای توسعه استان. ولی بی تردید بایستی بعد از حضور در کاخ و به جهت فضایی که بر استانداری و استان حاکم است در همان بدو امر میخ قدرت را محکم بکوبد و نیاز خواهد بود تا برای برخی چشم غره بیاید و از برخی دیگر زهر چشم بگیرد. ۴ بهمن ماه اولین روز کاری استاندار جوان مصادف شد با آبروریزی مسئولان کلانشهر تبریز و در حقیقت شورای شهر و شهرداری نتوانست خاطره خوش استقبالی از استاندار جوان برای ایشان به یادگار بگذارد اما از سوی دیگر شاید این موهبت الهی برای استاندار جوان بود که در همان اولین روز به کیفیت مسئولان در تبریز و استان پی ببرد و تیم محبوب و مقبول استاندار فقید را بیشتر و درست تر بشناسد و بتواند تصمیمات قاطع بگیرد . اما مزاج تبریز زیاد با افراد اتو کشیده ، اداری و آکادمیک سازگار نیست و بعضا در عرصه مدیریت این شهر باید کتی درآورد و صدایی بالابرد و گردوخاکی کرد. او بی تردید با نظر موافق امام جمعه به میدان آمده و می تواند به واسطه عقبه سیاسی اش مسیر سنگلاخ مدیریت را هموار نماید. ما جوانی، آپدیت بودن و نبودن از مدیران دائم المدیر را در کنار وجهه اقتصادی اش به فال نیک می گیریم. با توجه به انتخابات اخیر اتاق ایران و کسب کرسی ریاست توسط حسن زاده و حضور یک عنصر اقتصادی در مدیریت استان می توان نوید روزهای خوبی برای استان به لحاظ اقتصادی را داد و باز عقبه سیاسی و حامیانش در کلان قدرت می تواند آیتمی مثبت برای تحقق مصوبات دولت در استان باشد. در اولین مصاحبه اش با فارس هم نشان داد که اولویت اش مسائل اقتصادی است و برای تحصیل موفقیت باید سریعا دوروبرش را آب و جارو کرده و تیم ضعیف استاندار فقید را به خدواند منان بسپارد و با عزل و نصب های چکشی و قاطع عرصه را برای فعالیت همراه و همار نماید. آنقدر در این کشور مدیران پا به سن گذاشته داشته ایم که مدیر ۴۲ ساله را جوان و جویای نام می پنداریم و امیدواریم مهم ترین رزومه سیاسی وی مدیریت بر این استان باشد / وحید خدادادی
باسلام
من نگاهم این نیست جوانی که ازبدو پاگذاشتن به صحنه اجتماعی کارش رابا مدیریت شروع کرده وهیچ زندگی چالشی راتجربه ننموده واز قاعده هرم چارت اشتغال اطلاع ندارد مشکل مدیریتی خواهدداشت ،من معتقدم قاعده هرمی ها هستند که راس را دچار شکست کرده ویا موفقیت اش را تضمین مینمایند ،این مشکلی که الان دراستان ما بروز کرده اصلی ترین مشکل مدیریتی کشور ازبعدازانقلاب بوده وهنوزهم ادامه دارد ،واین ناشناختی زیر دست آفریننده رانت،اختلاس،ودزدی وبهره وری پایین ونهایتا بورشکستکی بنگاه یاسازمان میانجامد.
بدنه هرسازمان یا بنگاه حداقل درهرتغییر مدیر ازدونسل انسانی شکل گرفته وشاید بیش از ۲یا۳وحتی چند سلیقه مدیریتی را نیز پشت سرگذاشته اند ویک یاچندتشکیلات عیررسمی منسجم درداخل سازمان شکل گرفته وحالا مدیری دراین سازمان گماشته میشود که هیچ شناختی از تشکیلات وکروههای غیررسمی سازمان که درواقع گردانندگان سازمان هستند ندارد تضمینی برای موفقیت این مدیر نیست
چراروسای جمهور ما موفق نیستند چون سلسله مراحل کاررا نیازموده اند .
سابق سازمان برنامه بعنوان سازمان مدیر ساز برای کشور شناخته شده بود
وهمیشه کارکنان ومدیران این سازمان یک سر وگردن ازدیگرنهادهای دولتی بالاتر بودند ودراستخدامهای این سازمان پس از گزینشهای رسمی که ازبالا ترین امتیازآوران برگزیده میشدند یک آزمون مصاحبه ای هم با معاونت ها ومدیران رامیگذراندند تا بتوانند درسازمان مشغول شوند تازه بعدازگذر ازاین مرحله مدتها در مدیریتای مختلف کارآموزی داشتند تا استقلال کاری پیدا کنندواین کارشناسان بعداز طی مراحل مختلف کارمندی ازسوی مدیران ومعاونتها نشان دار پستهای حساس کشوری میشدند و… تشکیلات سازمان برنامه فشرده شده کل سازمانهای کشوراست.
مدیریتها ازحوزه عمومی ،بهداشت،کشاورزی،راه وساختمان،تربیت بدنی ،شهر وروستا،برق ونیرو….تشکیل یافته اند واغلب هم باهم تعامل کاری مشترک دارند ونیروی کاری چند بعدی بار میاوردند واین پرورش یافتگان بودند که در مدیریتهای کشور مستقر میشدند ودرحوزه های مدیریتی خود برای سازمانهای اقماریشان مدیر تربیت میکردند.
بطور مثال نخست وزیر که انتخاب میشد باید وباید مدتی وزارت اموراقتصاد ودارایی را میگذراندمپ ویاوزیر راه وترابری حتما باید یامدیریت مربوط ویا کارشناس سازمان برنامه را درکارنامه خدمتش میداشته والی آخر