آقای رئیس جمهور خاطرجمع نباشید

رئیس‌جمهوری سه‌شنبه شب هجدهم اردیبهشت ماه ١۴٠٣ در تلویزیون، گزارش کار دولت خود را داد. ارکان این گزارش را در مناسبت‌های مختلف از ایشان و سایرین شنیده بودیم، نکته جدید و خاصی در آن نبود. تصویری که رئیس جمهوری در تلویزیون از اوضاع کشور بویژه اقتصادی ترسیم کرد تا بگوید همه چیز خوب است و خوب پیش می‌رود، در واقعیت قابل لمس و حس نیست و فکت‌ها نیز قابل بررسی است. مهم باید باور جامعه به آن‌چه گفته می‌شود، باشد.

گزارش‌دهی رئیس دولت به مردم از طریق سخنرانی‌های تلویزیونی، مجلس و منبر و هر تریبون دیگر، عملی به صواب است ولی کامل نیست، یک عمل یک طرفه است. مردم می‌خواهند و رسانه‌‌ها به نمایندگی از آن‌ها تاکید دارند تا رئیس‌جمهوری در نشستی با خبرنگاران. رسانه‌های واقعی نه آن‌هایی که تحت نام رسانه کارکرد حزبی دارند، و نه فقط در مقابل دوربین تلویزیون و یک صحبت یک‌طرفه، برنامه‌های خود را برای برون رفت کشور از مشکلات موجود بویژه اقتصادی و سیاست خارجی بیان کند و این امکان را به کارشناسان و صاحب نظران بدهد تا آن‌ها را نقد کنند که از دل این نقدها، بهترین شیوه و تدبیر امور استخراج شود که مستظهر به حمایت عمومی خواهد بود و تحمل پذیری جامعه بالا می رود. هم‌زمان باید این باور وجود داشته رسانه مستقل لرزه‌گیر جامعه است. تعطیلی رسانه، مرجعیت رسانه‌ای را کاملاً به دشمن واگذار می‌کند. متاسفانه صدا و سیما جمهوری اسلامی نه این کارکرد را دارد و نه در نزد عموم به اندازه کافی قابل اعتماد است و سند این حرف من، ریزش مخاطبان صدا و سیما و اقرار رئیس این سازمان است.

مساله مهمی که آحاد مردم با آن درگیرند، کاهش مستمر ارزش پول ملی است که اقتصاد کشور را با بحران فزاینده‌ای روبرو کرده است که یکی از خطرناک‌ترین آن‌ها برای ثبات جامعه، فقر عمومی و روز افزون و افزایش شکاف طبقاتی و فقر و از میان رفتن طبقه متوسط جامعه است که لرزش های اجتماعی و سیاسی را بدنبال دارد. افزایش تورم و گرانی و متعاقب آن بیکاری فزاینده، کمترین پیامدهای پیش‌ روی است. اقتصاد تابع سیاست نیست، بلکه سیاست باید مطیع اقتصاد باشد تا ملتی در رفاه و آرامش باشد و به باورهایش و حتی ایمانش پای‌بند بماند.

آقای رئیس جمهوری! مردمی که به شما رای دادند، خواسته‌ها و نظراتشان را در شیوه حکومت داری و تعامل با دنیا و چگونگی اداره امور از جمله اقتصاد، در شعارهای انتخاباتی شما دیدند که رای دادند. اتفاق عجیبی که در زمان جنگ تحمیلی در جامعه داشتیم، این بود که دولت و مردم، چیزی از یکدیگر پنهان نداشتند. بر همین اساس هم، مردم با تمام توان وارد عرصه شده و از همه دارایی‌های خود، اعم از مال و جان و فرزندان خود برای پشتیبانی از جبهه‌های نبرد استفاده می‌کردند و زور قدرت سایه آنقدر نبود که بتواند در برابر اراده ملت مقاومت کند. واقع آن است که من نگران بازتاب‌های اجتماعی مساله دشواری‌های اقتصادی هستم، چون به گونه‌ای رقم خورده که تحمل آن برای عامه مردم سخت است. شکی ندارم که این مردم صبور هستند و همیشه ثابت کرده‌اند. ممکن است که همچنان هم صبر کنند، اما دولت و دولت‌مردان نباید در این‌باره احساس خاطرجمعی کنند. من لرزه‌های این ناخاطرجمعی را در میزان مشارکت مردم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، مجلسین و شوراها و کیفیت و کمیت آن حس کردم. با ارزش‌ترین و حیاتی ترین عنصر حیات بخش هر نظام، حکومت و دولتی، «سرمایه اجتماعی» یا همان حمایت و اقبال توده‌ها است.

سرمایه اجتماعی تحت تاثیر گذاره‌ها و متغیرهای زیادی شکل می‌گیرد، ارتقاء پیدا می‌کند، و یا حتی ممکن است از بین برود، که اصلی‌ترین آن‌ها اعتماد و اطمینان و باورمند بودن به این است که آن نهاد، می‌تواند و برنامه مدون و روشن و کارشناسی و حمایت شده از سوی نخبگان جامعه را برای تحقق آمال و خواسته های مردم دارد.

منبع: الف

About Author