تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید!

اختصاصی ساقی آذربایجان/ وحید خدادادی

کم کم آخرین ساعات حضور در محل کار است و آخرین بازدید فضای مجازی را هم انجام می دهیم تا راهی منزل شویم، به ناگاه تصویر یک خبر حواسمان را به خود جلب می کند، اشکال فنی برای هلی کوپتر حامل رئیس جمهور و اطرافیان! باورش کمی سخت است و خبر را مجددا می خوانیم، یک خبر یک خطی که از فرود سخت سخن می گوید! خبر بعدی تا حدودی آرامبخش است، رئیس جمهور و هیات همراه با خودروی سواری راهی تبریز شدند! منبع خبر خبرگزاری فارس است و به اعتبار این رسانه آرام شده و بعد از پوشش این دو خبر از محل کار خارج می شویم، غافل از آن که صحت خبر دوم در همان حد مسکّن است و شرایط اصلا خوب نیست. بعد از برقراری چندین تماس و با گذشت زمان متوجه وخامت شرایط می شویم و اخبار بعدی شرایط را نگران کننده تر توصیف می کند و هنوز نه خبری از بالگرد است و نه مسافرانش. دعای آرزوی صحت و سلامتی رئیس جمهور، امام جمعه و استاندار و وزیر امور خارجه و خدمه پرواز چاشنی نماز مغرب و عشای مان می شود. رفته رفته بر میزان نگرانی ها افزوده می شود و کار به بسیج تمام امکانات موجود و حتی کمک از دولت های خارجی می رسد، تا پاسی از شب را صبر می کنیم و خبری از هلی کوپتر نیست، بعضا اخباری که فوری تکذیب می شود، ته دلمان را قرص می کند و انشاالله اتفاقی نیافتاده و دوست داریم همین اخبار تکذیب شده را هم که امیدبخش است، باور کنیم حتی به اندازه گول زدن خودمان. شب ناامیدانه بخواب می رویم، به امید فردایی که همه این اتفاقات دروغ باشد و هلی کوپتر هم بدون کوچکترین خط و خشی در تبریز فرود آمده باشد. سر اذان صبح هم همچنان خبری نیست و نهایتا بعد از ساعاتی بدترین و وحشتناک ترین خبر ممکن تایید و منتشر می شود. دست مان نمی آید خبر شهادت این عزیزان را منتشر کنیم، اما آنچه رخ داده خارج از اراده ما و طبق مشیت الهی است و باید حتی شده به زور آیه قرآنی إنا لله وإنا إليه راجعون را قرائت و تحریر نماییم. داشتن مسئول و مدیری که توامان از دو شاخصه اخلاقی مردمی بودن و کاری بودن برخوردار باشد، از آن نعمت های خفیه است و حساب کنید استانی و شهری همزمان دو تن از این عزیزان را همزمان کنار هم داشته باشد، محبوب، کاری، متخصص و البته جوان و پر انرژی! خداوند تبریز را از این دو نعمت همزمان برخوردار کرده بود و با گذشت زمان امیدهای شهروندان برای جبران عقب ماندگی ها و افتادن در ریل توسعه بیش از گذشته پر رنگ تر می شد. نماینده حاکمیت و نماینده عالی دولت هر دو جوان، هر دو توانمند و البته به جهت عملکردشان محبوب، آن هم در روزگاری که پیدا کردن مسئول محبوب کار چندان راحتی نیست. شهید آل هاشم و شهید مالک رحمتی نشان دادند که با مردم داری و خدمت بی منت می توان راحت تر از حد ممکن بر دلها حکومت کرد و مراسمات روزهای اخیر اقلا در تاریخ دو سه دهه اخیر این شهر بی سابقه بود و در طول مراسم از هر شهروندی که می پرسیدی، برای چه آمده ای؟ آرام و با بغض جواب میداد آل هاشمه گوره! مرد آن است که اخلاقش و نوع برخوردش با روزهای قبل و بعد مسئولیتش فرقی نداشته باشد و آل هاشم پدر معنوی دیار آذربایجان جزو همین گروه بود. در عرض شش سال چنان تصویری از خود به نمایش گذاشت که جایگاه مطمئنی در قلب مردم برای خود دست و پا کرد و هزاران حیف که تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید! خسرانی بزرگ برای تبریز و آذربایجان و نگران از آینده ای که در خلاء این بزرگان باشد.

About Author