خطر جانی ۸۰۰ هزارنفر از جمعیت تبریز

بیش از نیمی از جمعیت شهر تبریز در بخش های غیر استاندارد زندگی می کنند.

چالش های کلانشهر تبریز از منظر اعضای شورای شهر متفاوت است. رییس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تبریز،حاشیه نشینی وآلودگی هوا را از آن جهت که حیات شهروندان را به مخاطره می اندازد از مهم ترین چالشها می داند. با دکتر بابایی اقدم عضو محترم شورای اسلامی تبریز در باب این مخاطرات و طرح جامع شهر و مبحث جنجالی الحاق روستاهای اطراف تبریز گفتگوی اختصاصی انجام دادیم که قسمت اول این گفتگو از نظرتان می گذرد:

ساقی آذربایجان: مهم ترین چالش های کلانشهر تبریز از نگاه شما بعنوان تنها عضو متخصص شورا در حوزه برنامه ریزی شهری چیست؟

بابایی اقدم: در پاسخ به این سوال با توجه به تنوع افکارو اندیشه ها، پاسخ های متنوعی هم وجود دارد اما اگر مسائل شورای شهر تبریز را در این ۱۲ سالی که افتخار خدمت به مردم تبریز را داشتم دنبال کرده باشید متوجه خواهید شد که عمده توجه بنده در این سال ها بر چه اساسی بوده است. کمبودها و نارسایی های بسیاری در شهر تبریز وجود دارد که بی شک حل آن ها جای بسی خوشحالی است و باعث می شود تا شهر به شرایط آرمانی نزدیک شود ولی از نگاه من مهم ترین اصل در بحث مدیریت شهری حفظ جان شهروندان و مهم ترین چالش به خطر افتادن حق حیات آنان است. بله ما می توانیم در رابطه با موضوعات مختلفی که جزو کاستی های شهر هستند، صحبت کنیم و برای نمونه بگوییم که چرا سرانه فضای سبز شهر تبریز کم است؟ اما وقتی این چالش به وجود می آید که حق حیات نیم میلیون نفر از مردم این شهر حین خواب شبانه در خطر است، در این حالت دیگر بحث هایی نظیر کمبود سرانه فضای سبز به موضوعات فرعی تبدیل می شود. ایجاد آرامش روحی و روانی برای شهروندانی که در مناطق مسئله دار شهر زندگی می کنند، به نظرم از اساسی ترین وظایف درحوزه مدیریت شهری است. بگذارید برای فهم بهتر اهمیت موضوع با اعداد و ارقام جلوبرویم.حدود ۲۳۰۰۰ هکتار محدوده شهر تبریز است که از این عدد رقمی حدود ۱۰۰۰۰ هکتار آن را اراضی خالی اشغال کرده اند که از جمله آن می توان به مناطقی نظیر محدوده پارک بزرگ با مساحتی حدود ۶۰۰ هکتار، فرودگاه، پایگاه دوم شکاری، جنگلبانی( با ۱۲۰ هکتار) و باقی مانده آن را به اصطلاح بافت پر شهر می گوییم. به عبارت دیگر جمعیت ۱۷۰۰۰۰۰ نفری شهر تبریز محدوده حدودا ۱۳۰۰۰ هکتاری زندگی می کنند. وقتی کمی به موضوع با دقت بیشتری نگاه می کنیم متوجه می شویم که نیم بیشتری از جمعیت شهر در مناطق نیاز به بازآفرینی زندگی می کنند. بافت های نیاز به بازآفرینی در ۵ محور تقسیم بندی شده اند که عبارتند از:
۱- بافت های ناکارآمد میانی که ما آن را اصطلاحا بافت فرسوده می نامیم.
۲- سکونتگاه های غیر رسمی که به آن مناطق حاشیه نشین می گوییم .
۳- محورهای تاریخی که عمدتا در مناطق ۱۰و۴ و بخصوص منطقه ۸ موجود هستند.
۴- پهنه های ناسازگار که کاربری در آن سازگار با محیط پیرامونی نیست (مثلا در کنار واحد مسکونی مغازه ضایعات فروشی یا مدرسه و یا هر چیزی که از مردم سلب آسایش نماید،می باشد)
۵- پهنه های با سبقه روستایی که امروز جزویی از بدنه شهر هستند اما قبلا منطقه روستایی بودند، مثل ائل گلی، بارنج،قراملک، آناخاتون،کجوار و …
پس با لحاظ مساحت این ۵ محور یاد شده در شهر که حدود ۸۰۰۰ هکتار است باید بگوییم که بیش از نیمی از جمعیت شهر تبریز در بخش های غیر استاندارد زندگی می کنند و بخش قابل توجهی از این جمعیت را رسما خطر جانی تهدید می کند. به دلایلی چند نظیر قرار گرفتن در حریم یا روی خط گسل، خطر رانش زمین به جهت بالا بودن شیب، سیل خیزی به جهت تجاوز به حریم رودخانه ها و نهایتا به جهت ریزش آوار در اماکنی که فرسوده هستند. وقتی با لحاظ موارد یاد شده می گوییم که نیمی از مساحت شهر و نیمی از جمعیت شهر را خطر جانی تهدید می کند در این صورت چاره ای نمی ماند که بافت های ناکارآمد شهری و نیازمند بازسازی و موضوع حاشیه نشینی را مهم ترین ابرچالش این شهر بدانیم. بله ممکن است در کنار این موضوع مواردی نظیر سهم پایین حمل و نقل عمومی هم مهم باشد و خیلی هم خوب می شود که ما بتوانیم موضوع مترو را در شهر تمام کنیم. اما وزن و اعتباری که برای حق حیات شهروندان قائلم دیگر برای مواردی از این دست قائل نیستم. دومین چالش مهم شهر بحث آلودگی هوای این شهر است که در اینجا نیز باز تهدید خطر جانی برای شهروندان وجود دارد. اینکه ما مجبوریم در فصلی از سال لایه ای از اینورژن را بدلیل فرسودگی ناوگان حمل و نقل و مازوت سوزی نیروگاه و غیر استاندارد بودن سوخت تحمل کنیم و مجبور باشیم با به تعطیلی کشاندن شهر از میزان آلودگی بکاهیم، چیزی نزدیک به فاجعه است.

ساقی آذربایجان: بحث الحاق روستاها بالاخره به کجا رسید؟

بابایی اقدم: ببنید در سال ۷۴ که دومین طرح جامع شهر تبریز کار شد، در حوزه شهرسازی مفهومی بنام Urban sprawl وجود دارد که در فارسی به خورندگی شهری، رشد نااندیشیده و پراکنده شهر معنا شده است که بهترین معنا همان مفهوم خورندگی شهر است. به این مفهوم که شهر به میزانی که بزرگ می شود، روستاهای اطراف را در خود جای می دهد و به اصطلاح می بلعد. برای مثال کرکج، فتح آباد و الوارعلیا در همان سال ۷۴ در محدوده متصل شهر تبریز قرار گرفته اند و یا روستایی به نام سهلان از سال ۷۴ جزو محدوده شهر تبریز است. اما برخی از روستاها هم بوده اند که به جهت رشد درون روستایی خود در محدوده تبریز قرار گرفته اندکه از جمله آن ها می توان به آناخاتون، اوغلی، کرکج و کجوار و باغ معروف اشاره کرد که البته نوع توسعه آن ها متفاوت است. مثلا آناخاتون صرفا در بحث سرریز جمعیتی تبریز رشد کرد و برخی از اهالی تبریز خصوصا در قسمت شمال شهر به دنبال یافتن یک سرپناه حداقلی به این منطقه رفته اند اما در بحث کجوارکارکرد کارگاهی و صنعتی است و یا باغ معروف به جهت سرریز جمعیتی جنوب شهر توسعه یافته است. و این مسائل از موضوعات و واقعیت های اطراف تبریز هستند ولی در مباحث نوین شهرسازی اطراف شهر تافته جدابافته از شهر نیستند و مطالعه شهرها با مطالعه همزمان محدوده آن صورت می گیرد.
اما در سومین طرح جامعی که در سال ۹۵ انجام گرفت علاوه بر روستاهایی که عرض کردم روستاهای آناخاتون، کجوار، اوغلی و خلجان هم طی برخی از مواد قانونی مصوبه طرح جامع به شهر تبریز ملحق شدند. با اجرای این قانون وزارت کشور موظف بود تا کد آبادی آنان را حذف نماید و در راستای اجرای این قانون در سال ۹۷ از مجموع ۹ روستای الحاقی کد آبادی ۶ روستا حذف می شود ولی کد آبادی سه روستای کندرود، سهلان و اوغلی حذف نمی شود که به زعم بنده بر اساس سیاسی کاری این اقدام صورت گرفت. سیاسی کاری هم به این مفهوم که در برداشتن کد آن ۶ روستا صرفا به مصوبه طرح جامع اکتفا شد و موضوع در هیات دولت مطرح نشد ولی برای سه روستای باقیمانده اعلام شد که موضوع باید به هیات دولت برود. همزمان با این اتفاقات هم شاهد برگزاری انتخابات شورای شهر دوره پنجم در این ۹ روستا بودیم و از آن روز هم در شهرداری تبریز تحت عنوان ساماندهی ردیف بودجه باز شده است. اما در سال ۱۴۰۰ مجددا در این سه منطقه انتخابات روستایی برگزار شد. در سهلان که به دلیل نبود شرکت کننده انتخابات لغو شد و در دو روستای اوغلی و کندرود انتخابات برگزار گردید و الان شهرداری به آن ها بر خلاف ماده ۷ قانون شورای عالی شهرسازی و معماری خدمات رسانی انجام نمی دهد. استنباطم این است که در تبریز به موضوع الحاق محلات به صورت رفع تکلیف نگاه می شود و نگاه به این مناطق به گونه ای است که انگار این بخش ها طفیلی شهر هستند. خیل کثیری از مشکلات زیست محیطی، کالبدی و شهرسازی در این مناطق وجود دارد که بعضا شاهد اتفاقات ناگوار هم می شویم و معتقدم تبریز نمی تواند نسبت به اتفاقات پیرامونی خود خنثی عمل کند و بی محلی پیشه کند.

ساقی آذربایجان: مناقشات فی مابین تبریز و سردرود و باسمنج در موضوع تعریف حریم شهری تبریز به کجا رسید؟

بابایی اقدم: ماده دو قانون تعاریف محدوده و حریم شهر، روستا و شهرک و نحوه تعیین آنها تاکید می کند که حریم شهر عبارت است از قسمتی از اراضی بلافصل پیرامون محدوده شهر که نظارت و کنترل شهرداری در آن ضرورت دارد و از مرز تقسیمات کشوری شهرستان و بخش مربوط تجاوز ننماید. قانون گذار معتقد است که حریم باید سه تا پنج برابر محدوده شهر تعریف شود.اگر ما وسعت شهر تبریز را حدودا ۲۵ هزار هکتار در نظر بگیریم، طبق همین قانون حریم شهر تبریز باید عددی مابین ۷۵ الی ۱۵۰ هزار هکتار باشد.عین این قانون را باید برای سردرود و باسمنج به عنوان دو شهر پیرامونی قائل باشیم. در طرح جامع به جهت یکپارچه کردن قضیه سعی شد تا حریم این دو شهر حذف شود که به این امر از سوی مسئولان این دو شهر اعتراض شد و بعد از اعتراض یک برابر محدوده به آن ها حریم قائل شدند و نهایتا این مسائل به اتفاقات تلخی از جمله تشکیل بخش باسمنج و جداشدن بخش قابل توجهی از حریم تبریز گردید. ما از قبل در چهار نقطه تداخل حریم داشتیم و بعضا بخش هایی از محدوده شهر تبریز جزو تقسیمات سیاسی شهرستان دیگری است مثل ضلع غربی جاده ارتباطی زبرلو که در محدوده شهرستان شبستر است. اختلافاتی از این دست موجب ظهور بخش باسمنج گردید و شهر جدید شهریار و تعداد زیادی از روستاهایی که تبریز در محدوده میدان چایی داشت، در اواخر دولت قبل و با شتابزدگی کامل به این بخش واگذار شد.

ساقی آذربایجان: تعیین تکلیف زمین هایی که بخشی از شهرک خاوران بودند و صرفا روی کاغذ هستند و وجود خارجی ندارند، به کجا رسید؟

بابایی اقدم: شهرداری تبریز در زمان میرطاهر موسوی در اقدامی برعکس طرح مصوب جامع شهری جهت توسعه شهر را به سمت شرق تبریز برده است. علی رغم آن که در طرح دوم جامع قرار بر این بوده که تبریز به سمت امند یعنی غرب توسعه پیدا کند. در این دوره طرحی را آماده کردند که بخشی از توسعه شهر تبریز به جای غرب از سمت شرق و با ایجاد شهرک خاوران صورت گیرد تا از ارزش افزوده ایجاد شده برای بازسازی بافت فرسوده شهر استفاده شود. لذا بخشی از زمین های موجود در بخش زرنق موافقت لازم برای قرار گرفتن در حریم تبریز را نگرفت و حتی ما در زمان تدوین طرح سوم هم تلاشی در این رابطه انجام دادیم که شورای عالی شهرسازی و معماری آن را قبول نکرد. در این مقطع شهرداری تبریز قراردادهایی را با برخی از شهروندان منعقد کرده به این مضمون که شخصی مثلا هزار متر زمین زراعی در بخش فاز دو دارد به تملک شهرداری درآید و به جای آن شهرداری ۱۹۰ متر زمین مسکونی در اختیار آنان قرار دهد. اما اشتباهی که در اینجا رخ داده آن است که شهرداری متولی تعیین کاربری نیست و مدل کاربری را طرح توسعه شهری مشخص می نماید و این اشتباه از طرف شهرداری وقت منجر به ایجاد یک فضای سواستفاده شده و تلاش های ما هم در این رابطه عقیم مانده است و جالب تر آن که مشخص نیست چه تعداد قرارداد از سوی شهرداری صادر شده و الان یک تعداد سودجو هم با قراردادهای جعلی که در هیچ کجا ثبت نشده است مدعی شده اند./

گفتگو از: وحید خدادادی

About Author