اختصاصی ساقی آذربایجان/ به قلم: وحید خدادادی
استاندار آذربایجان شرقی اخیرا در جلسه ای به مسئولان و مدیران استانی تاکید کرد تا ضمن سرلوحه قراردادن اصل جهاد تبیین در رابطه با حوزه فعالیت خود پاسخگو و افکار عمومی را از طریق رسانه های محلی در جریان امور قرار دهند. رحمتی همچنین کلیه دستگاههای اجرایی استان را مکلف کرد تا برنامههای تحولی و ظرفیتهای قابل سرمایهگذاری در بخشهای مختلف از طریق مردم و بخش خصوصی را اطلاعرسانی و رسانهای کنند. آنچه رحمتی گفت صرفا یک پیشنهاد نبود و جمله بعدی او که مکلف کردن دستگاه ها طی دو هفته برای تحقق این امر بود، نشان داد که آنچه استاندار اظهار داشته نه یک پیشنهاد صمیمانه که یک دستور بالادستی بوده است!
بی تردید روشن است که وی عالی ترین نماینده دولت در استان است و دستوراتش برای همه دستگاه های اجرایی لازم الاجراست، غافل از آن که در زیر پوست این جریان اوضاع به گونه ای دیگر است. اساسا مدیران دولتی نه علاقه ای به رسانه و تبیین وظایف و کارهای انجام شده دارند و نه اصلا وقتش را! پرتلاش ترین شان در این زمینه سالی یکبار به خود زحمت می دهد تا ضمن برگزاری یک نشست یک ساعته اقدام به گزارش یکساله عملکردشان نماید! عمدتا هم ، سوی دعوت و علاقمندی به سمت رسانه هایی است که کاری به کار کسی ندارند و بی آزارتر از بقیه تشریف دارند. در این وانفسا اگر نهادی از دستش در رفت و یکی از رسانه های به زعم آن ها مزاحم وموی دماغ را دعوت کرد و سوالی چالشی و انتقادی در جلسه مطرح شد، آن رسانه به لیست سیاه اضافه و دیگر رنگ نشست های آن اداره را نمی بیند. بعضا نوعی دور تسلسل هم وجود دارد و خبرنگار بینوا باید در این دور هی بچرخد و بچرخد تا نهایتا با سرگیجه بیخیال گزارش شود! در حوزه نمایندگان استان در مجلس اغلب شان مسیر رئیس دفتر را کروکی میکشند و چون این دوستان هم عمدتا ریششان پیش نماینده پشمی ندارد، در نتیجه سوال شما بی پاسخ خواهدماند مگر اینکه شخص نماینده به اسم، شما را بشناسد و رفاقتی هم مابین تان باشد! در قضیه اعضای شورای شهر هم داستان بغرنج تر است،
برخی از اعضای شورا را اساسا نمی شود سراغشان رفت و هستند اعضایی از شورا که دقیقا سه سال است ما را برای انجام یک گفتگوی ساده تلفنی می پیچانند و آنقدر پیچیده ایم که تبدیل به مازالاخ شده ایم! داستان شورا بانمایندگان ازآن جایی بغرنج تر است که سابقه تاریخی شورای ششم نشان داده که پا از گلیم تان دراز کنید، کار به نوازش فیزیکی و ضبط گوشی می رسد و چون ما اصولا توانی برای تحمل این نوازش ها نداریم، از این مصاحبه ها هم صرف نظر و عطایش را به لقایش می بخشیم. داستان در حوزه خود استانداری شنیدنی تر است، دعوت برای حضور در جلسات عمومی و خبری با تلفن و برای چند رسانه خاص صورت می گیرد و فضای پادگانی حاکم بر این مجموعه در هیچ دوره ای مسبوق به سابقه نبوده است. طرح پرسش از فرماندار و معاونین هم تقریبا تمنای محال است و عمدتا یا جلسه تشریف دارند و یا به شکل محترمانه ای می پیچانند و بعضا هم اصلا اعتنایی به تماس ها ندارند و زیر لبشان یک تو دیگه چی هم، میگویند! با این تعبیر استاندار محترم برای حل مسئله فوق ابتدا از سطح معاونین خود و روابط عمومی مجموعه باید تغییراتی را ایجاد نماید تا در کنار تبیین و گزارش عملکرد مسئولان اجرایی و مدیران ارشد، فضایی برای طرح نقدها هم فراهم باشد و فضای استان همه چی آرومه جلوه نکند!
فوبیای موجود در مجموعه روابط عمومی از انتشار حتی یک گزارش انتقادی در نوع خودش جالب و برخی در این رابطه دست گوبلز را از پشت بسته و مسیرهای منتهی به استاندار تقریبا مسدود است. حضوری هم به دفتر معاونین مراجعه کنید کروکی روابط عمومی را ترسیم می کنند، آنجا هم که بجز سوگلی ها کسی مجال عرض اندام و وقت گرفتن ندارد. دوستان یا کلا اعتنایی به تماس ها ندارند و یا بهانه شان جلسه است، کارشان شده جلسه چوره ! خروجی این جلسات هم که پیش پیش معلوم است و امیدی هم به رویه فعلی برای بهبود شرایط نیست و کار برای آن دسته از خبرنگاران و روزنامه نگارانی که مابه ازای فعالیت شان تولید محتوا می باشد و تهیه گزارش، وحشتناک سخت و طاق فرساست. ناگفته نماند که آن دو هفته فوق الذکر هم تمام شده و خبری از جلسات مورد اشاره مدیریت ارشد استان نیست.
پست های مرتبط
قهرکن، اما ببار!
سرمست از حضور سرمست!
استعفای نیک اندیشانه معاون استاندار/ همه ی مدیران یاد بگیرند