وضعیت راه ارتباطی سهند، نماد بی تدبیری محض در استان

ساقی آذربایجان/ وحید خدادادی

همانطورکه بارها گفته ایم، داستان شهر جدید سهند از آن هزارویک شبهایی است که نه با گفتن تمام می شود و نه با نوشتن! شهری را اول ساختند، بعد به فکر امکاناتش افتادند، شهر را کلنگ زنی، اجرا و افتتاح کردند و جمعیت قابل توجهی از مردم را در آن جا سکنی دادند پس از سکونت جماعتی کثیر، هوش شهرسازی دوستان به کار افتاد و ناگهان یادشان افتاد که برای زندگی در این شهر نیاز به راه ارتباطی می باشد و قبلا استنباط دوستان گویا این بوده که ساکنین شهر با هلی کوپتر تردد خواهند کرد. بعد از عدم توانایی در تامین بالگرد به میزان کافی نیاز به راه ارتباطی نمود بیشتری یافت و چون از محل منابع ملی و استانی کسی نیازی به هزینه در این حوزه نمی دید نهایتا با تیزهوشی نمایندگان محترم وقت و مسئولان استانی، بخش خصوصی وارد داستان شد. ورود بخش خصوصی همانا و آغاز مشکلات بعدی همان! سال گذشته نهایتا این پروژه به صورت دست وپا شکسته و ناتمام افتتاح شد و به مرور عوارض و اشکالات آن سر باز کرد. جاده ای که در فصل زمستان مناسب اسکیت روی برف و سرسره بازی است، بعد از تاریکی هوا مستعد برای ساختن فیلم های ترسناک و هیجانی است،چون مجری طرح یادش رفته بود حین احداث لامپ همراه داشته باشد. گفتند چون در این محدوده جغرافیایی عموما انسان هایی با طراز مالی پایین و طبقات کم درآمد جامعه سکونت دارند، اعتراضی نمی کنند که اگر هم کسی صدایش درآمد، چون از اقشار ضعیف است، نه به کسی برمی خورد و نه به جایی می رسد. اخیرا هم در نشست خبری شرکت توسعه وعمران سهند، مطالبی پیرو این قضیه ایراد گردید که بخشی از آن ها بعدا تکذیب شد! دقیقا اگر بخواهیم روشن تر صحبت کنیم، فعلا تا این لحظه معلوم نیست که راه افتتاحی بین تبریز-سهند آزادراه است؟ بزرگراه است؟ و در این مدت آقایان مسئول در مورد این جاده با کلمات بازی می کنند؟ سرمایه گذار پولش را میخواهد، دولت پولی ندارد، شهرداری سهند و شرکت عمران هم ول معطل، و در همین راستا داستان راه ارتباطی یاد شده به سرنوشت برجام دچار شده است! به این ترتیب که حکم بچه سرراهی را پیدا کرده وکسی قیمومیتش را قبول نمی کند؟ دولت ومسئولان استانی عمدتا دولت قبل را متهم می کنند و بر این باورند که نباید عوارض گرفت، شرکت عمران می گوید کمی عوارض بدهید،جای دوری نمی رود، و سرمایه گذار هم پولش را میخواهد، سری که بی کلاه مانده، سر ساکنین آن است و با احتساب مبالغی که اهالی سهند به عنوان عوارض پرداخت می کنند، میتوان یک اقامت مجلل در هتل های تبریز داشت که به صرفه تر هم خواهد بود. اهالی بی نوای رسانه هم در طول این مدت حکم توپ فوتبالی را داشتند که هر لحظه در یک سمت زمین بازی بود، انصافا نوع پاسکاری هم چیزی شبیه تیکی تاکای کاتالان ها بود، دقیق و لحظه ای! نهایتا چون سرگیجه گرفتیم، از خیر مطالبه گری در این حوزه هم گذشتیم، اهالی سهند هم باید مستحضر باشند که این مدل مدیریت آش خاله است و باید بسوزند و بسازند، شاید دستی از غیب فرا رسد و نجاتشان دهد.

About Author