اختصاصی ساقی آذربایجان/ وحید خدادادی
بازی هفته گذشته تراکتورسازی تبریز در چارچوب دور برگشت رقابت های لیگ برتر که در ورزشگاه آزادی تهران برگزار و علی رغم یک بازی خوب از سوی این تیم پرهوادار تبریزی با شکست همراه بود، حواشی خاص خودش را به همراه داشت و در این بین برخی از سر دلسوزی و برخی از سر زرنگی و رای جمع کردن در این باب اظهار نظر کردند. آنچه موجبات رنجش افکار عمومی را در کلانشهر تبریز فراهم آورد، چربش حاشیه بر متن، شعارهای نژادپرستانه و فحاشی هایی بود که بعضا متوجه برخی از بازیکنان تراکتور گردید خصوصا بازیکنانی که امسال از جمع سرخپوشان پایتخت جدا و به این تیم پیوسته اند. اوج رذالت اخلاقی و دون شان برخی از هواداران تیم رقیب زمانی بود که توهین ها متوجه خانواده بیرانوند شد.
از اقدامات حقوقی و قانونی صورت گرفته از سوی باشگاه که عبور کنیم و البته موضوع بحث ما نیست، بازی بعدی تراکتور چنان پاسخ محکم و دندان شکنی به لحاظ فرهنگی به مدعیان و فحاشان و توهین کنندگان داد تا مشخص شود شعاری که در ورزشگاه آزادی می دادند، دقیقا مخاطبش کیست. بازی تراکتور با هوادار در ورزشگاه یادگار امام تبریز فارغ از نتایجی که داشت، ایستگاه صلواتی فرهنگ بود و پرشورها برای فرهنگ و تمدن این خطه سنگ تمام گذاشتند. در این بازی کسی عقده گشایی نکرد، ناسزایی شنیده نشد و به اهانت های هفته قبل با متدهای فرهنگی پاسخ داده شد. یک کلاس آموزشی در سطح و تراز بسیار بالا در کنار احترام و ارزشی که در قالب این بازی از سوی هواداران نسبت به والده محترم بیرانوند صورت گرفت، تصویری دراماتیک از جایگاه مادر را نمایش داد که عظمتش نه در قالب کلمات بگنجد و نه در درون کرکری خواندن های فوتبالی. نه تنها یک بازی فوتبال که هیچ رویداد و توجیهی برای بی احترامی به خانواده و جایگاه مادر وجود ندارد و صرف جدا شدن یک بازیکن از یک تیم به هر دلیلی نمی تواند دستاویزی برای اهانت به این جایگاه رفیع باشد.
این بازی نشان داد که باشگاه تهرانی نه تنها در بعد فرهنگی کاری از پیش نبرده، بلکه در تمام این سالها بیراهه رفته است و باید عنوان فرهنگی را از تیتر نام خود حذف نماید.
ترک ها در این بازی به ورزشگاه آمدند، نه صرفا برای تشویق تراکتور که برای نشان دادن فرهنگ غنی این خطه و برگزاری کلاس آموزشی برای هواداران تیم های پایتخت تا بدانند که اولا روزهای دو قطبی فوتبال ایران تمام شده و ثانیا مخاطب واقعی واژه هایی که آن ها در بازی قبلی استفاده کردند، کیست؟ و نهایتا و مهم ترین اقدام دلجویی از مادری بود که به ناجوانمردانه ترین شکل ممکن مورد اهانت قرار گرفت. برخی چاله میدان را با استادیوم اشتباه گرفتند و جواب تبریز چنان دندان شکن بود که درس عبرتی شد برای همه کسانی که تاب دیدن این تماشگر را ندارند و تا چشمشان به پرشورها می افتد بدنشان مور مور می شود و شپش به جانشان می افتد. به احترام این حجم از شخصیت و ادب و متانت و این کار بزرگ فرهنگی می ایستیم، کلاه از سر برمی داریم و بر شما درود می فرستیم، انصافا دم شما گرم که زیباترین ومحکم ترین پاسخ ممکن را دادید.این در حالی است که بیرانوند پس از بازی اخیر تراکتور در تبریز گفت : من فرهنگ و تمدن واقعی را در آذربایجان عزیز دیدم!
پس از صمیم قلب و با صدای بلند باید بگوییم : یاشاسین تراکتور، یاشاسین آذربایجان/پرشورها
پست های مرتبط
فرسودگی شهرک های صنعتی استان با توقف بازپرداخت مالیاتی به حساب شهرک ها
مکتب عدل
واقعا افسوس به رسانه ملی !