این روزها خروج سراسیمه غرب از افغانستان و راه یافتن دوباره طالب ها به ارگ حکومتی مهمترین تحول سیاسی منطقه ماست. اکنون به طور قطع می توان ادعا کرد که حضور نظامی غرب در افغانستان که به بهانه مبارزه با تروریسم انجام شده بود، پروژه ای ناموفق برای اشغالگران و دوره ای بسیار پرهزینه و خونین برای مردم مظلوم افغانستان بود.
حضور ۲۰ ساله غرب در افغانستان هزینهای معادل با کشته و زخمی شدن۶۴ هزار نظامی و ۱۱۱ هزارغیرنظامی همراه شد .
از سال ۱۳۰۲ که اولین قانون اساسی در افغانستان نوشته شد و بدنبال آن دولت-ملت افغانستان بر روی کاغذ تشکیل شد ، هویت مذهبی-قومی به جای هویت ملی بعنوان موثرترین لایه هویتی افغانها عمل کرده است.
چند ده ساله اخیر در افغانستان بسیار خونین و پر از جنگ و خشونت سپری شده و این جغرافیای زیبا میدان زورآزمایی قدرتهای جهانی و رقبای منطقهای بوده است. پر واضح است که این حوادث برای مردان و زنان افغان جز فقر ،خشونت ، توسعه نیافتگی و از دست رفتن فرصت ها و عقب ماندگی ارمغانی ببار نیاورد. برای مردم افغانستان فقط در ده سال گذشته ۱۰ بار قانون اساسی نوشته شده و به زودی یازدهمین قانون اساسی را هم طالب ها به نام مردم افغانستان ولی به کام خود و حامیانشان خواهند نوشت. لذا می توان با اندکی تساهل مدعی شد که آنچه در روزهای اخیر در بر افتادن “جمهوری اسلامی افغانستان” و برآمدن “امارت اسلامی افغانستان” اتفاق میافتد چیز تازهای نیست. هرچند که رنجی که مردان ،زنان و کودکان افغان در قبل آن تجربه میکنند ،جانکاه است و طاقت سوز.
اما این بار نقل و انتقال قدرت در کابل یک نقطه متمایز کننده اشکار دارد.حضور زنان افغان در کف خیابان ها در اعتراض به طالب ها آن هم از همان روزهای نخست و در صف اول نشان میدهد که برای نخستین بار پدیده ای نو در جهان اجتماعی افغانها تکوین یافته و بالیده است و چنان اعتماد به نفس و شجاعتی یافته که میتواند در مقابل زن ستیزان طالب عرض اندام کند .
در تاریخ تحول افغانستان کم نبوده_ البته هنوز هم نیستند_ مردان آزادیخواه و بیگانه ستیزی که بی باکانه در مقابل تمامیت خواهان اقتدارگرا ایستاده باشند و زیادهخواهی متجاوزان را با تفنگ،گلوله و خشونت پاسخ بدهند.
اما این بار فصل نوینی در دفتر قطور مقاومت مردم افغانستان گشوده شده است. امروز زنان شجاع و خود آگاه افغان از پرده برون شدهاند و پای در میدان مبارزه نهاده اند .این زنان مقاومت را به جنگ، تفنگ و خشونت گره نزده اند. آنها با حضور خود در حوزه عمومی شهرها نه تنها به طالب ها، بلکه به جهانیان پیام آزادگی و مقاومت دادند .آنها در پیشاپیش تظاهرات کنندگان در خیابان ها قرار گرفتند و محور توجه جهان شدند. اگر تا به دیروز رسانههای برآمده از دلارهای نفتی تلاش می کردند تصویر فانتزی و بزک شده زن افغان را ،در هفته های مد کابل یا مسابقات دختر شایسته افغانستان ،به عنوان مظهر توسعه یافتگی زنان افغان و دستاوردی برای حضور نظامی غرب به جهان مخابره کنند ،این بار این زنان شجاع افغان بودند که در کوچه و خیابان های کابل، مزار، هرات و قندهار با پیکارجویان مسلح و خشن طالبان رودررو می ایستند و از مقاومت می گویند و حقوقشان را مطالبه میکنند. پیشگامی زنان در مقاومت مصلحانه در برابر تحجر و دگماتیسم طالبانی با توجه به نقش تاثیرگذار زنان در امر گفتمان سازی، نوید تحول گفتمانی عظیمی را در افغانستان می دهد. گفتمانی که می تواند بسیاری از اداب و رسوم قومی_ قلیله ای را که منجر به فرودستی زنان می شود را تحت تاثیر قرار دهد. از آنجایی که در گفتمانسازی نخبگان پیشگام هستند و تا وقتی نخبگان متوجه موضوعی نشوند گفتمان جدید شکل نمیگیرد حضور جامعه مدنی و زنان پیشگام افغان در حرکتهای اعتراضی خشونت پرهیز اخیر را، می توان به فال نیک گرفت. “گفتمان”معرفتی است که در برههای از زمان در جامعه هم گیر و منشا عمل فردی و اجتماعی می شود. گفتمان چون هوا برای جامعه است. همه آن را تنفس می کنند و چه بخواهند چه نخواهند، چه بداند که نداند .
حال وقتی عدهای از زنان افغان ولو اندک، در نابسامان ترین شرایط اجتماعی، رو در روی لوله های تفنگی که ماشه های آنها اماده چکاندن است، از مطالبات جامعه زنان می گویند و حقوق خواهران، مادران و دختران شان را فریاد میزنند به این معنی است که در میان آنها آرمانی مشترک که ریشه در گفتمانی اصیل و بومی دارد شکل گرفته است.
آری این بار اقتدارگرایانه طالبان نه در دره های پنجشیر بلکه در شهرها و روستاها و نه در مقابل تفنگ ها و گلولههای آزادیخواهان بلکه در مقابل آرمانها و ارزشهای زنان افغان قرار گرفته اند و چه کسی است که نداند برنده چنین نبردی کیست؟
پست های مرتبط
بی پرده اندر حکایت یارانهها
حق النَفَس زیر تیغ حق الناس
نجات دارالفنون تبریز از مرگ غم انگیز