جراحی اقتصادی نکردیم بلکه فقط قیمت ها را افزایش دادیم

در مورد دعوت از کارشناسان اقتصادی توسط دولت های مختلف و بعضا استفاده از آن ها دروغ می گویند، آیا از دانشگاه تبریز که این همه استاد دارد یا در استان آذربایجان شرقی این همه کارشناسان صاحب صلاحیت هست به کدام جلسه دعوت شده اند؟ دولت ها یک سری افراد محدود را دعوت می کنند که بعضا فقط اسم شان کارشناس اقتصادی است نه تخصصشان! تازه به فرض که دعوت هم کرده باشند، چقدر به گفته های آنان در این جلسات اعتقاد دارند و آن را اجرا می کنند؟

* مسئولان دولتی بگویند که نظام اقتصاد ما آیا دولتی است، سرمایه داری است، سوسیالیستی است و یا اسلامی؟ بنده که در دانشگاه اقتصاد ایران درس می دهم جواب این سوال را نمی دانم!

* وزیر کشور می گوید که قیمت هیچ کالایی به جز آن ۴ قلم کالایی که عنوان شده، حق افزایش ندارد، ایشان اطلاع ندارد که علم اقتصاد مقلد ایشان نیست! ده ها متغیر در علم اقتصاد وجود دارد که تغییر یکی از آن ها بر سایر بخش ها هم تاثیر گذار خواهد بود. اصلا شما نمی توانید بگویید که بقیه کالاها افزایش نیابد، ضمنا گفته اند یکی از کالاها لبنیات است، مگر لبنیات یک قلم کالاست؟ اصلا کالایی به نام لبنیات وجود دارد؟ به نظرم کسانی که طرح های اقتصادی را در دولت و مجلس تصویب و اجرا می کنند، تخصص لازم در این رابطه ندارند.

* قانون هدفمندی یارانه ها را تا امروز درست اجراء نکردیم

فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور این روزها درگیر طرح اصلاح یارانه ها و حذف ارز ترجیحی می باشد و طرحی که به تعبیر دولتمردان جراحی اقتصادی است مخالفان و موافقانی در سطح کارشناسان اقتصادی دارد. در این رابطه با دکتر محمد باقر بهشتی استاد تمام اقتصاد دانشگاه تبریز به گفتگو نشستیم که در ادامه از نظرتان می گذرد:

ساقی آذربایجان: قبل از شروع گفتگو از اینکه با وجود مشغله کاری قبول زحمت کرده و در این گفتگو شرکت نمودید از شما ممنونم. از مهم ترین دغدغه افکار عمومی و طرح اصلاح یارانه ها و حذف ارز ترجیحی شروع کنیم، به عنوان یک اقتصاددان نظر شخصی شما در رابطه با اجرای این طرح چیست؟

– دولت آقای رئیسی یک دولت قرن بیست و یکمی نیست، این را تفکرات تیم اقتصادی و روش کاری آن ها به وضوح نشان می دهد. آن چه که این روزها در نظام اقتصادی کشور رخ داده را می توان سیاست تغییر قیمت ها دانست، نه اصلاح ساختار! اصلاح ساختار تعریف دیگری دارد و روش های متفاوت تری دارد. اصلاحات ساختاری یعنی ایجاد تغییرات بنیادین در نظام تولید، توزیع و مصرف کشور. این طرح صرفا در حوزه مصرف به تغییرقیمت برخی کالاها دست زده است.
ما در کشور قانونی به نام قانون هدفمندی یارانه ها داریم که در سال ۱۳۸۸ تصویب شده و از بدو تصویب در دولت آقاي احمدی نژاد به صورت نادرست اجرا شده است. قانون هدفمندی یارانه ها دولت را مکلف می کند تا قیمت حامل های انرژی را افزایش دهد و درآمد حاصله را به دو بخش تقسیم کند و یک بخش آن را به صورت نقدی و غیر نقدی در اختیار مصرف کننده (متناسب با درآمد خانوارها) قرار دهد، در حالی که دولت آقاي احمدی نژاد رقم یکسانی را برای همه اقشار جامعه در نظر گرفت و واریز کرد!
۳۰ درصد بخش دیگر این درآمد قرار بود تا به بخش تولید تزریق شود (چون اگر قرار باشد قیمت حامل های انرژی افزایش یابد در نتیجه هزینه تولید هم بالا می رود) و ۲۰ درصد دیگرش را برای تامین اجتماعی و بهبود تکنولوژی هزینه کند. بخش دوم هزینه کردها یعنی ۳۰ درصد بخش تولید و ۲۰ درصد تامین اجتماعی را دولت آقاي احمدی نژاد هیچ گاه پرداخت نکرد. این رفتار در دولت آقاي روحانی هم ادامه یافت و تنها تركيبي از يارانه هاي غير نقدي هم بر تعدادي پرداخت شد. در نتیجه باید گفت که قانون هدفمندی یارانه ها تا این لحظه درست اجرا نشده است.
ما در قانون اساسی و در رابطه با مسائل اقتصادی اصول ۳ و ۴۳ را داریم که به صراحت از دولت ها می خواهد تا فقر ومحروميت را ریشه کن نماید. چگونه می توان فقر ومحروميت را ریشه کن کرد؟ يك راه شناسايي خانوارهای بی بضاعت، کم درآمد و اقدام مناسب جهت رفع فقر آنان است. اگر اين روش درست اجرا شود بعد از مدتي هيچ گروهي زير خط فقر نخواهد ماند. بايد بگويم قانون هدفمندی یارانه ها هم در ابتدا با همین انگیزه و سیاست تصویب شد. من مي گويم کشور ما امكانات لازم براي ريشه كن كردن فقر و محروميت رادارد اما آنچه در اين خصوص در دولت هاي آقاي احمدي نژاد و آقاي روحاني به جای آن که هدفمندی یارانه ها باشد بیشتر توزیع پول به عنوان مسکن بوده است. پرداخت یارانه نقدی نمی تواند فقر را ریشه کن کند بلکه روحیه گداپروری را تقویت می کند. باید دانست وظیفۀ دولت حمایت از خانوارهای بی درآمد و کم درآمد است و این در قانون اساسی ما هست. پس طبق اصول قانون اساسی همۀ مردم حق دارند نیازهای متعارف خود را به شیوۀ منطقی تأمین کنند و دولت باید تمهیدات لازم را معمول دارد.
به باور اینجانب نوع اندیشه حاکم بر اجرای قانون هدفمندی یارانه ها غلط است. شما حساب کنید وقتی در سال ۱۳۸۹ قرار شد تا یارانه نقدی پرداخت کنند و رقم ۴۵۵۰۰ تومان را در نظر گرفتند، ارزش ارزی آن ۴۵ دلار بود و امروز این رقم مساوی یک و نیم دلار است! یعنی اگر دولت بخواهد مردم همان قدرت خرید سال ۱۳۸۹ را داشته باشند باید به رقم امروز ۴۵ دلار پرداخت نماید که به پول امروز می شود رقمی حدود ۱۳۵۰۰۰۰ تومان! پس حتی با لحاظ رقم های فعلی که پرداخت شده، به روزرسانی مبلغ یارانه ها صورت نگرفته است. از طرفی چنین روش های پول پاشی در جامعه فقر را از بین نخواهد برد و خود این روش باعث بالا رفتن نرخ تورم می شود و بالارفتن تورم مجددا به کاهش قدرت خرید مردم می انجامد. از این رو باید گفت این روش بیشتر برای مبارزه با فقرا به درد می خورد تا مبارزه با فقر!
در بند ۶ قسمت الف تبصره ۱۴ قانون بودجه ۱۴۰۱ کل کشور، قیمت تضمینی خرید گندم ۹۵۰۰ تومان است. در این قسمت مجلس وزارت رفاه را مکلف کرده تا با همکاری سازمان هدفمندی یارانه ها و با استفاده از پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان، حداکثر ظرف سه ماه پس از ابلاغ این قانون ضمن دهک بندی درآمدی کلیه خانوارهای یارانه بگیر (معنایش این است که شامل افرادی که یارانه نمی گیرند، نمی شود) از طریق داده ها و شاخص های متقن و ثبتی نسبت به حذف یارانه نقدی و طرح معیشتی خانوارهای پر درآمد اقدام نماید. پس این قانون مصوب مجلس است و نمایندگان مجلس نباید بگویند از آن خبری ندارند و کاری هم به آن ندارند! چون این قانون مصوب مجلس بوده و از دولت خواسته که آن را اجرا نماید. اما خود این موضوع هم از جهاتی دارای اشکال است از جمله این که دولت اخیرا از کل ۱۰ دهک برای ۹ دهک جامعه یارانه نقدی واریز کرده است! مگر می شود که ۹۰ درصد جامعه ایران فقیر باشند؟ در سال های گذشته تنها سه دهک جامعه زیر خط فقر بودند و امروز دولت مدعی است که به ۷۲ میلیون نفر یارانه نقدی واریز کرده است که من معتقدم این رقم هم خود جای بحث دارد و درست نیست. می گویند این یارانه فقط شامل یک دهک جامعه نشده و گزارش های اخیر میدانی و اظهارات مردمی نشان می دهد که گویا این یک دهک شامل نیمی از مردم ایران بوده است! اشتباه مجلس این بوده که در قانون فوق اهتمامش بر طبقات یارانه بگیر بوده و این یعنی کسی که با دادن اطلاعات غلط یارانه می گیرد کار نادرستی انجام می دهد.. متاسفانه نظام ، اطلاعات کافی از درآمد خانوارها ندارد و عموما دهک بندی ها روی همین آمار و ارقام اشتباه بوده و جالب تر آن که برخی از مدیران دولتی به جای آن که درآمد خانوارها را (که مورد اشاره قانون هدفمندی یارانه هاست) مبنای حمایت قرار دهند از اطلاعات ثروت افراد استفاده می کنند که نه فقط درست نیست بلکه مورد اشاره قانون هم نیست چرا که یک نفر ممکن است هم خانه داشته باشد و هم ماشین ولی درآمد نداشته باشد. لذا دهک بندی باید بر مبنای دریافتی ماهانه افراد صورت پذیرد و نه دارایی های آنان. بر مبنای همین اطلاعات غلط و تلقی اشتباه یارانه برخی از افراد را به بهانه داشتن منزل و خودروی شخصی قطع کرده اند.
باید به ضعف خود اقرار کنیم طی این ۴۳ سال نتوانسته ایم بانک اطلاعاتی درست و متقنی ایجاد کنیم تا بر مبنای آن سیاست های اقتصادی را پیش ببریم. از سویی معتقدم که دولت این طرح را با نوعی تعجیل آغاز کرده از آن رو که می گوید ما به شما دو ماه یارانه نقدی می دهیم و بعد از دو ماه کوپن الکترونیکی در اختیار شما قرار خواهیم داد. این گفته معنایش این است که دولت اطلاعات کافی ندارد که اگر داشت از همان ابتدا بر مبنای همان اطلاعات طرح را اجرا می کرد.
نکته ای که باید اشاره کنم این است علی رغم گذشت سه ماه از آغاز سال جدید هنوز در سایت سازمان برنامه و بودجه جداول بودجه کل کشور بارگذاری نشده است و از قانون بودجه کل کشور تنها ماده واحده و تبصره های آن در دسترس است، چرا تفصیل قانون بودجه تاکنون منتشر نشده است؟ نظر شخصی بنده این است که دولت بر مبنای اطلاعات غلط روش غلطی را اجرا می کند. البته باید بگویم که به هیچ وجه طرفدار عرضه دلار ۴۲۰۰ تومانی نیستم ولی معتقدم که اول برای افکار عمومی تبیین کنند که اصلا هدفمندی یارانه ها یعنی چه، منتهی به جای شعار دادن یا حرف های کلی زدن تعریف دقیق از آن بدهند.
من به مدیران دولتی توصیه می کنم علم اقتصاد یادگیرند و به جای تلاش در جهت پول پاشی و تغییر قیمت ها روی تولید دانش بنیان مانور بدهند. قیمت در علم اقتصاد تقاطع عرضه و تقاضاست، یعنی هیچ شخصی در هر مقامی توان تعیین قیمت را ندارد بلکه مطابق با علم اقتصاد قیمت را عرضه و تقاضا تعیین می کند. یکی از اشکالات اصلی دولت ها در این کشور امر و نهی کردن در اقتصاد است، مگر با دستور دادن و روش های پلیسی می شود اقتصاد را اداره کرد؟ چون به علم اقتصاد اعتقادی ندارند و مسوولان اقتصادی هم یا علم اقتصاد نخوانده اند و یا ناقص خوانده اند و اعتقادی هم به استفاده از توان کارشناسان مجرب و خبره ندارند و به غلط ، دولت های قبلی را بدتر از دشمن می پندارند!

ساقی آذربایجان : پس این همه دعوت از کارشناسان اقتصادی توسط دولت های مختلف و بعضا استفاده از آن ها چه؟

– دروغ می گویند، آیا از دانشگاه تبریز که این همه استاد دارد یا در استان آذربایجان شرقی این همه کارشناسان صاحب صلاحیت هست به کدام جلسه دعوت شده اند؟ دولت ها یک سری افراد محدود را دعوت می کنند که بعضا فقط اسم شان کارشناس اقتصادی است نه تخصصشان! تازه به فرض که دعوت هم کرده باشند، چقدر به گفته های آنان در این جلسات اعتقاد دارند و آن را اجرا می کنند؟ به عنوان یک کارشناس اقتصادی از مسوولان جمهوری اسلامی می پرسم که تولید یعنی چه؟ وقتی می گویم تولید، بر مبنای آمار و ارقام صحبت می کنم. شما به شاخص های اقتصادی و اجتماعی مرکز آمار ایران که در اردیبهشت ۱۴۰۱ منتشر شده نگاه کنید، کل ارزش تولیدات ما در سال ۱۳۹۹ رقمی حدود ۵۰۰۰ همت (هزار میلیارد تومان) است، شما این رقم را تقسیم بر دلاری ۲۵ هزار تومان کنید که می شود رقمی نزدیک به ۲۰۰ میلیارد دلار حتی اگر چند نرخی دلار را هم در نظر بگیریم رقم تولید ناخالص داخلی ما در سال ۱۳۹۹ می شود حدود ۳۰۰ میلیارد دلار. حال این. این رقم ۳۰۰ میلیارد دلار به اندازه یک درصد ارزش تولیدات جهان هم نمی شود، در واقع یک سوم یک درصد کل تولید جهان و این در حالی است که ما ۱/۱ درصد جمعیت جهان را در اختیار داریم و تولیدمان یک سوم یک درصد جهان. و این نشان می دهد که همه دولت های بعد از انقلاب در عملکرد اقتصاد مردود شده اند. چرا تولید ما نباید به اندازه سهم جمعیت مان باشد؟ تولید که کم می شود، تاثیرش بر کل جامعه است و بر همین اساس اصلاح ساختاری یعنی افزایش تولید. هر کشوری باید یک نظام اقتصادی مشخص داشته باشد که متأسفانه ما نداریم. مسئولان دولتی بگویند که نظام اقتصاد ما آیا دولتی است، سرمایه داری است، سوسیالیستی است و یا اسلامی؟ بنده که در دانشگاه اقتصاد ایران درس می دهم جواب این سوال را نمی دانم! راه درست شدن اقتصاد این کشور آن است که ابتدا نظام اقتصادی ایران به طور دقیق مشخص شود و اگر اصلاحی هم قرار است اتفاق بیافتد در رابطه با یک نظام اقتصادی مشخص باشد و از سویی تمام همت ما باید بر اصل تقویت تولید باشد و براساس دیدگاه چشم انداز بیست ساله ۱۳۸۴-۱۴۰۴ و سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی باید روابط سازنده و مؤثر در روابط بین المللی داشته باشیم.. اصلا مگر می شود در قرن ۲۱ گفت که ما با دنیا کاری نداریم؟ از این رو تفکر حاکم بر سیاست خارجی و اقتصاد داخلی نیازمند بازبینی های جدی و ریشه ای است. مسوولان ما اگر فقط همین یک چیز را متوجه باشند که اقتصاد علم است و اگر علم است، اقتصاد نخوانده ها باید کنار بکشند، خیلی از مشکلات حل می شود.

ساقی آذربایجان: دولت معتقد است که دولت های گذشته جرات اجرای این طرح را نداشتند و ما با حذف ارز ترجیحی جلوی رانت و فساد و حیف و میل منابع ارزی را گرفته ایم؟

– ببینید، هر نوع دو نرخی شدن قیمت ها فسادآور است! بحث در مورد روش های حذف ارز ترجیحی است. وزیر کشور می گوید که قیمت هیچ کالایی به جز آن ۴ قلم کالایی که عنوان شده، حق افزایش ندارد، ایشان اطلاع ندارد که علم اقتصاد مقلد ایشان نیست! ده ها متغیر در علم اقتصاد وجود دارد که تغییر یکی از آن ها بر سایر بخش ها هم تاثیر گذار خواهد بود. اصلا شما نمی توانید بگویید که بقیه کالاها افزایش نیابد، ضمنا گفته اند یکی از کالاها لبنیات است، مگر لبنیات یک قلم کالاست؟ اصلا کالایی به نام لبنیات وجود دارد؟ به نظرم کسانی که طرح های اقتصادی را در دولت و مجلس تصویب و اجرا می کنند، تخصص لازم در این رابطه ندارند. برای نمونه شما بروید ببینید اعضای کمسیون اقتصادی و تلفیق مجلس چه کسانی هستند؟
بودجه کل کشور ۳۷۵۹ همت (هزار میلیارد تومان) است که این رقم در سال گذشته ۲۸۸۲ همت بود. از سویی بودجه عمومی دولت ۱۵۲۷ همت است که نسبت به سال های گذشته (۱۳۷۴ همت) افزایش داشته و دولت مجبور است ابتدا این رقم را تامین و سپس هزینه نماید. به نظرم دولت ها در ایران به دنبال درآمدزایی و تامین هزینه های خود هستند. هنوز مجلس متوجه نیست که افزایش مالیات بدون افزایش تولید منجر به ورشکستگی واحدهای تولیدی می شود. تولید که افزایش پیدا کند، هم درآمد کارکنان افزایش می یابد و هم سودکارفرما و دولت هم در این بین از سود حاصله مالیات بیشتری می گیرد. جالب آن که آمده اند و برای درآمد سقف تعیین کرده اند، غافل از اینکه چنین ندانم کاری هایی نهایتا منجر به مهاجرت نخبگان می شود، نیروهایی که باید کشور را اداره کنند می روند در کشورهای دیگر خدمت می کنند. بنده باورم این است سیاست های ما هم راستا با قانون اساسی نیست، اینجا منظورم دولت خاصی نیست و همه دولت ها را می گویم. همانطوری که قبلاً هم اشاره کردم دولت ها عموما دولت قبل از خودشان را دشمن می دانند که تفکر خطرناکی در حوزه اقتصاد است. ما هنوز فرق بین دوست و دشمن را متوجه نیستیم و همین تفکر لطمات بعضا جبران ناپذیری به اقتصاد وارد کرده است.

ساقی آذربایجان: ما در کشور دو کارخانه خودروسازی داریم که در یک بازار بدون رقابت هر بلایی که خواسته اند سر مردم آورده اند، اخیرا علی رغم چند صد برابر شدن تولیداتشان مدعی شده اند که هر خودرو ۷۰ میلیون تومان برای مجموعه تولیدی زیان دهی دارد، این گفته ها تا چه اندازه درست است؟

– اگر ما به علم اقتصاد آگاهی داشتیم، باید امر تولید خودرو آزاد می بود! هم وارداتش آزاد می شد و هم تولید داخلی! در عرصه رقابت قطعا این دو مجموعه اگر به همین منوال ادامه می دادند مدتها قبل ورشکسته و از گردونه تولید خارج می شدند و به جای آنها یک کارخانه درست و حسابی سرکار می آمد، اقتصاد برای همه این ها فرمول دارد اگر بخواهیم از آن استفاده کنیم. اینکه می گویند حقوق نجومی، در همین شرکت های دولتی و در بخش دستگاههای دولتی حقوق نجومی معنا ندارد. شما حقوق یک استاندار یا رییس دانشگاه را با یک کارمند میان رتبه یک شرکت دولتی مقایسه کنید متوجه دلایل این زیان دهی ها می شوید، حتی می توانید این حقوق ها را در شرکت دولتی با حقوق یک وزیر مقایسه کنید.
سرانه درآمد ایران در سال ۱۳۹۰ معادل ۸۱ میلیون ریال بود، طبق رقم اعلامی مرکز آمار این رقم در سال ۱۳۹۸ به ۷۵ میلیون ریال (به قیمت ثابت ۱۳۹۰ ) کاهش یافته است، یعنی هر چه زمان جلو رفته مردم ما فقیرتر شده اند. و همین یک مورد شاخصی است که نشان می دهد آیا این جامعه در مسیر پیشرفت است یا پسرفت! اینکه امروز در جامعه شاهد انواع و اقسام جرم و جنایت هستیم، بخشی از آن مربوط به فقر و مشکلات منبعث از آن است. اخبار اقتصادی کشور را روزانه دنبال کنید، تماما امر و نهی است، رییس جمهور فلان دستور را داد، وزیر گفت باید فلان جور شود، تعزیرات گفت پدرتان را در می آورم! این روش های دستوری و بگیروببندی هیچ تاثیری در اقتصاد ندارد، بلکه شرایط را بدتر هم می کند. می خواهید قیمت را پایین بیاورید، عرضه را باید افزایش دهید، افزایش عرضه یعنی افزایش تولید و کاهش تقاضا تا جای ممکن!

ساقی آذربایجان: به عنوان سوال آخر، امسال طبق فرمایش رهبری به نام سال تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین نامگذاری شده است، به نظر شما امکان تحقق آن به چه میزان است؟

البته که این شعار نیاز روز اقتصاد این کشور است اما مسئله اینجاست که آیا اصلا مسوولان دولتی ما می دانند اقتصاد دانش بنیان یعنی چه؟ ما تولیدی می خواهیم که مبنایش بر دانش روز باشد، خب این یعنی چه؟ الان حساب کنید مهم ترین مشکل این کشور بی آبی است، رقمی حدود ۱۰۰ تا ۱۱۰ میلیارد متر مکعب آب برای مصرف در اختیار ما قرار دارد که ۹۰ درصد این آب در بخش کشاورزی مصرف می شود و حدود ۴۰ میلیارد دلار ارزش کل محصولات کشاورزی ماست! معنایش این است که ارزش آن آب بیش از ارزش کل محصولات کشاورزی ماست. تولید دانش بنیان یعنی علمی کردن و بهینه کردن کشاورزی! چطور همسایه غربی ما ترکیه با آن همه منابع آبی و میزان بارندگی هندوانه را وارد می کند، بعد ما با این بحران کم آبی هندوانه صادر می کنیم؟ برای تولید هر کیلو هندوانه ۴۰۰ لیتر آب لازم است و جالب آن است که در حوزه صنعت هم چنین است ما صنایع آب بر را در مناطق کویری گسترش می دهیم، مثل یزد، اصفهان و یا همین بناب!در ایران هر بلایی خواسته ایم سر منابع طبیعی آورده ایم، در حالی که این صنایع را باید در حاشیه خلیج فارس احداث می کردیم. می گویند ما اگر آب را از خلیج فارس به یزد انتقال دهیم یک لیتر آب دو دلار هزینه دارد، خب صنایع آب بر را در حاشیه دریا درست می کردید. اصلاح الگوی کشت از ضروریات کشاورزی ماست و باید توجه داشته باشیم که فقط ۵/۲ درصد شاغلین این حوزه تحصیلات بالای دیپلم دارند و ۳۴ درصد آن ها اصلا سواد خواندن و نوشتن ندارند و بالای ۷۴ درصد آن ها سن بالای ۴۰ سال دارند. خب شما از این جامعه آماری چه انتظاری برای حرکت به سمت تولید دانش بنیان دارید؟ اگر کشاورزی دانش بنیان باشد ما باید به سمت تولید کالاهای کم آب بر مثل قارچ برویم که هر کیلو در بازار امروز ۵۵ هزار تومان است و برای تولید هر کیلوی آن ۴۶ لیتر آب لازم است و این در حالی است که هندوانه کیلویی ۵ هزار تومان است و برای هر کیلوی آن ۴۰۰ لیتر آب لازم است. لذا در پایان باید عرض کنم که اقتصاد ایران نیازمند یک بازنگری اساسی است و تا این اقدام صورت نگیرد امیدی به بهبود شرایط نخواهد بود.

ساقی آذربایجان: ممنون از این که در این گفتگو شرکت کردید.
– بنده هم از شما بخاطر تلاش های ارزنده تان در اطلاع رسانی و آگاهی بخشی جامعه تشکر می کنم
گفتگو از : وحید خدادادی

About Author