داستان تراژیک چهارشنبه سیاه تبریز

اختصاصی ساقی آذربایجان/ به قلم: وحید خدادادی

از هفته ها قبل بیشتر شهرهای کشور و خصوصا استان های مجاور شاهد برف وکولاک شدید و بی سابقه ای بودند. این مدل بارش ها علی رغم آنکه در تبریز به صورت باران ادامه داشت ولی تا بیخ گوش تبریز هم آمده بود و سازمان هواشناسی هم بارها با اعلام وضعیت نارنجی، هشدارهای لازم را داده بود. بالاخره چشممان به جمال آقا برفه روشن شد و از شب سه شنبه هوای تبریز نیز برفی شد. از این رو و با این توضیحات امکان غافلگیر شدن مسئولان و نهادهای خدمات رسان شهر به صفر می رسد و بایستی برای آبروریزی روزچهارشنبه دنبال دلایل محکمه پسندی باشند. از میانه روز و با یک بارش جزیی ده سانتی چنان مصیبتی به سراغ تبریز آمد که لنگه اش را شما حتی در برف های چند متری سیبری هم نمی توانید پیدا کنید. اوضاع بیخ پیدا کرد، شهر به پارکینگ خودروهای مانده در راه تبدیل شد و در این بین نه خبری از نهادهای خدمات رسان بود و نه مسئولان در دسترس بودند. بجز استاندار که سریعا خود را به مرکز کنترل ترافیک رساند و متعاقب آن برای دلجویی و بررسی اوضاع به کف خیابان آمد، بقیه آقایان شومینه نشین یا کلا نبودند و تا این لحظه هم هیچ خبری از آنان نیست و یا اگر بودند، بودنشان دردی دوا نکرد و بیشتر باری بر دوش بودند و به کنایه از محلول دانش بنیان و من درآوردی خود همچنان دفاع و توپ را به زمین مردم انداختند. در این وانفسا برخی به در راه ماندگان تدارک چای دیدند و برخی از نیروهای بسیج هم پای کار آمدند تا گرهی از مشکلات بگشایند. گزارش های میدانی حکایت از آن داشت که برخی تا پاسی شب هنوز موفق به عزیمت به منازل خود نشده بودند و خیل کثیری از شهروندان هم با سرماخوردگی شدید مواجهند. کار بالا گرفت و خبر این آبروریزی و رسوایی از مرزهای جغرافیایی مان عبور و سر از رسانه های معاند هم درآورد و نهایتا کار به انتقاد شدید نماینده محترم ولی فقیه در سپاه عاشورا و ورود دادستان کشید. توپخانه رسانه ای شهرداری سعی داشت اقلا در بستر فضای مجازی شرایط را عادی جلوه دهد و نهایتا تلاششان بی ثمر بود و دم خروس بیرون زد و تشت رسوایی از بام فرو ریخت تا تبلیغات گوبلزی و پر هزینه آقایان در طول این مدت نیز یک شبه نقش بر آب شود. گویی اینجا سرزمین دعاهای معکوس است و بایستی برای ممانعت از اصل همیشگی مدیریت یعنی غافلگیری مسئولان، دعای عدم بارش برف و باران خواند و از خدای خود استمداد کنیم تا دیگر در این شهر برفی نبارد. خدای ناکرده و زبان مان لال اگر چنانچه دعاهای مردم میگرفت و برفی همانند برف اردبیل در اینجا هم می بارید، احتمالا میزان فاجعه چند ده برابر و مثل زلزله کار به شمارش فوتی ها می کشید.
نهادهایی مانند کمیته بحران، شهرداری تبریز، فرمانداری تبریز، پلیس و خصوصا پلیس راهور، سازمان کنترل ترافیک وخیل کثیری از نهادهایی که ماهیت وجودی شان عمدتا برای چنین روزهایی تعریف شده است دقیقا زمانی که به حضورشان نیاز مبرم بود، به واضح ترین شکل ممکن از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردند.
چنانچه پیش تر اعلام می کردند که لیاقت مدیریت شهر را ندارند و سقف بی کفایتی شان از فرش تا عرش است، خود مردم می توانستند گلیم خود را از آب بیرون کشند و راسا در مقام بهبود شرایط برآیند. باور کنید تاریخ جهان در یک نقطه جغرافیایی این همه مسئول بی کفایت را یک جا ندیده است و تبریز اولین هاست از آن جهت که در این زمینه نیز اولین است و رکوردار داشتن یکجای این همه مسئول عقب افتاده و حتما باید این رکورد با دعوت از کارشناسان گینس ثبت شود. در همین راستا به سراغ مسئولان امر رفتیم تا بلکه چند و چون کارو چرایی داستان تراژیک عصر چهارشنبه را از آنان جویا شویم. عصری وحشتناک که مرزهای بی کفایتی در آن کیلومترها جابجا شد!
النهایه اقدام آتش به اختیار بسیج که یکی از نقاط عطف فاجعه روز چهارشنبه بود نشان داد که فرماندهان نیروی مقاومت بسیج بایستی در مواقعی از این دست سریعا با ساماندهی نیروها در مناطق مختلف شهری خود به صورت جهادی و انقلابی مدیریت امور را در دست بگیرند و ابدا ابدا ابدا منتظر نهادهای خدمت رسان و مسئولان دست و پا چلفتی تبریز نمانند و دستانمان را به نشانه بندگی و عجز در مقابل آن یگانه ملجا درماندگان بالا برده و به اشک و آه از او استمداد می کنیم که دیگر در این شهر برفی نبارد که ما لیاقتش را نداریم و چه خوش گفت حضرت حافظ که:

                                                                                                                       باشد که عنایت برسد ورنه مپندار          با این عمل دوزخیان اهل بهشتیم

About Author