چاپلوسی وتملق در نهادهای دولتی همچون علف های زایدی است که باید هرچه زودتر هرس شوند تا هم مانعی نباشد برای رشد سازمان و هم افرادی که شایسته کارگزاری هستند به جایگاه اصلی خود دست یابند. اگر این فرهنگ فراگیر شد که با چاپلوسی قاطعانه رفتار شود دیگر بخش عمده ای از مفاسد اداری و اجتماعی اصلاح می شود وبه سوی آن مدینه فاضله که حاصل عدالت است قدم خواهیم گذاشت .
ریا یکی از مصادقی است که با آن روبروشده ام از نظر شخصیتی من آن فرد را می شناختم و میدانستم اعتقادات مذهبی ندارد اما وقت نماز همه را برای نماز صدا می زد یک دوستی داشتم تا رئیس اداره را می دید مثلا میگفت چه عطری زدی درحالی که آن فرد بوی صابون می داد یا چه ریش خوبی داری و چقدر خوب مانده ای ویا چقدرخوش تیپ هستی البته مشکل ما ازآن جا ناشی میشود که به جای این که کار کنیم ودوام موفقیت خود را در گرو کار کردن خود بدانیم آن را در گرو تملق و چاپلوسی می دانیم. علت عقب ماندگی برخی جوامع نداشتن سرمایه ملی نیست بلکه تخمیر اندیشه های فعال پژوهشی ونوآوری و در یک کلام وجود مدیریت های ستایش پذیر و تملق طلب و بدون عرق ملی و تعهدات اخلاقی است چاپلوسی یک نوع باج دادن به طرف مقابل است دادن القاب و عناوین جعلی و غیر واقعی و ستودن غلط آمیز طرف مقابل یا افراد بالا دست از جمله شکل های چاپلوسی است. چاپلوسی نقطه مقابل جرأت است اگر فرهنگ یک سازمان چاپلوس محور باشد جرأت از آن حذف می شود یکی از پیامد های حذف جرأت نیز حذف نقد درون سازمانی است .

من مداح پادشاهم نه بادمجان

در حکایات آمده است روزی شاه عباس صفوی کارگزاران خود را در ایوان کاخش گرد می آورد و مهمان ضیافت شاهانه ای می کند در مقابل تک تک آنها قلیانی با پهن اسب قرارمی دهد حاضران شروع به پک زدن می کنند و دمادم از مزه بکر قلیانی می گویند که دود پهنش سراسر کاخ را گرفته بود شاه به آن ها گفت :سر قلیان ها با بهترین تنباکو پرشده است همگی درمدح تنباکو و عطر آن گفتند که بهتراز این نمی شود! به سر اعلیضرت قسم ۵۰ سال است که قلیان می کشیم اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده ایم ! شاه عباس با تحقیربه آن ها نگاهی میکند و میگوید: بمیرید که بخاطر حفظ پست و مقام حاضرید به جای تنباکو پهن اسب بکشید و به تعریف و تمجید ازآن بپردازید ای پدر سوخته های نالایق تمام شماها با این که می دانستید که در قلیان ها چیزی نیست بجز پشگل الاغ و اسب ولی جرات این که حقیقت را به من بگویید نداشتید ومرا در غفلت و بی خبری محض می پندارید وحال آنکه شما یک مشت آدم چاپلوس و متملق هستید که مرا دوره کرده اید و آنگاه دستور داد از جلو چشمش گم شوند. این حکایت بی شباهت به حال و روز بخشی از مدیران کشور نیست!؟
افراد چاپلوس در سازمان های دولتی اغلب مناصب را در انحصار خود قرار داده اند بدون آن که ذره ای تخصص و تعهد داشته باشند وقتی چاپلوسان حاکم باشند امید به اصلاح امور در میان شایستگان سقوط می کند و یا قضیه آن پادشاه و علاقه اش به بادمجان و مداحش را شنیده اید که پادشاهی عاشق خوراک بادمجان بود و مداحی در وصف بادمجان قصیده غرایی سرود و انعام گرفت! و چندی بعد پادشاه دلش از بادمجان گرفت و سراغ خوردنی دیگری رفت و مداح شعری در ذم ونکوهش بادمجان گفت و پادشاه دادش در آمد که دیروز چنان می گفتی و امروز چنین مداح در جواب گفت : قربان من مداح پادشاهم نه بادمجان! حالا حکایت چاپلوسان حرفه ای است که روزی زیر پرچم فلانی یقه می درانند وروز دیگر بر آستانه ی رقیبش چنان پستانی به تنور می چسبانند که بیا و ببیین و این قضیه در جریان انتخابات ، نمود عینی تری می یابد!

بیماری چاپلوسی پدیده زشت اجتماعی است

در یک اداره ای بعضی از افراد در راهروهای اداره پرسه می زدند تا بلکه پس از پایان کار رئیس ، کیف او را تا دم در اتومبیل حمل کنند و کارشان کیف کشی است این شغل برای آنان هم نان دارد هم آب! راستی در روز چند بار این واژهای چاپلوسانه را از اطرافیان و همکاران خود می شنوید: چشم قربان همانطور که فرمودید صحیح است، هرچه بفرمایید درست است، بله جنابعالی تصمیم درستی گرفته اید ،بنده مطیع اوامر شما هستم. حضرت عالی چطور انتظار دارید بدون تصمیم شما حتی یک جرعه آب بخورم؟ بله قربان حق با حضرت عالی است، این هنر در ذات انسان هایی است که به صورت طبیعی و شایسته و بایسته لیاقت داشتن جایگاه اجتماعی وسازمان های خود را نداشته و با متوسل شدن به زبان بازی، خبر چینی، جاسوسی، دورویی ،تعریف و تمجید بیش از حد ضعف وکاستی ها وبی کفایتی های خود را پنهان می کنند. و جود رابطه به جای ضابطه و قانون و عدم شایسته سالاری، زمینه های اصلی بروز این پدیده را فراهم می کند هرچند وجود متملق ها آفت بسیار بزرگی در مدیریت کشور است اما مدیران متملق پذیر نیز در این انحراف و آفت به میزان چاپلوسی مقصرند. بدیهی است مسولان تملق پذیر زمینه مناسبی برای حضور و ارتقای چاپلوسان بی کفایت را فراهم می کنند متاسفانه ما دچار شرایطی هستیم که چاپلوس پرور است. اگر فرهنگ انتقاد پررنگ تر می بود مبارزه با چاپلوسی و تملق هم شکل منسجم تری می گرفت .بیماری چاپلوسی به عنوان یک پدیده ی زشت اجتماعی همچنان در میان ما جاری و ساری است و ما از آن به عنوان حربه و ابزاری برای ترقی و رشد بادکنکی خود استفاده می کنیم!

ریشه عدم شایسته سالاری ها چاپلوسی است

از یاد نباید برد که تا وقتی این دست زدن ها و تشویق ها ی تصنعی و ریاکارانه در جامعه ما جاری است مدیحه گویان بر صدر نشسته و قدر می بینید تملق وقتی از ذهن و زبان مردم پاک می شود که کرامت انسانی حرف اول را در مناسبات اجتماعی بزند. ناپئلون می گوید : دنیا پر از پلیدی است نه بخاطر وجود آدمهای بد به خاطر سکوت آدمهای خوب ! بدین معنی که سکوت دربرابر چاپلوسی مهر تایید گذاشتن بر آن و سهم گرفتن در ترویج فرهنگ پلیدی است . جامعه ای که به سمت تملق پیش می رود از شایسته سالاری فاصله می گیرد در واقع اگر کسی بر اساس توانمندی ها ، دانش و شایستگی های خودش انتخاب شده باشد به چاپلوسی و تملق و ریا نیازی ندارد ولی گاهی ممکن است افرادی بر اساس روابط در پست ها و جایگاه ها قرار گیرند که همین افراد برای حفظ جایگاه خود به افراد چاپلوس احتیاج دارند.
حال که فصل انتخابات رسیده چاپلوسی و تملق بیش از حد نمایان گردیده بطوری که افراد چاپلوس دائما بین دو نماینده در رفت و آمد هستند صبح در ستاد این یکی حرف های صدتا غاز بلغور می کنند و شب در ستاد آن یکی در افشانی می نمایند. این موش دوانی ها بخاطر این است که هرکدام انتخاب شدند تکه استخوانی (ببخشید تکه نانی) هم برایش برسد !توطه چینی، دسیسه و پرونده سازی از زشت ترین عادات همین بادمجان دور قاب چین های تازه به دوران رسیده است که گاهی باشنیدن بعضی از شاهکارهای این حضرات عرق شرم بر جبین آدمی می نشیند چاپلوسان در فضای مجازی هم به وفور و فراوانی دیده می شوند در لایک های بی دلیل و نظر های مدح کننده شان .
برای نمونه به نظریه هایی که در صفحه اینستاگرام برخی از مدیران استان و یا شهرستان گذاشته شده توجه کنید چندین لایک و دریغ از یک مورد نظر نقادانه! حال انتظار داریم این مدیر چطور از نقاط قوت و ضعف عملکرد خود آگاه شود و آن را ترمیم کند. در جوامعی که افراد سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند چاپلوسان با استقبال مواجه می شوند .وقتی شایسته سالاری در جامعه نیست و راههای دسترسی به منزلت بسته است فردیت رشد نکرده و توانمندی های سیاسی ،اجتماعی فرهنگی افراد نادیده انگاشته می شود. افراد هویت خود را هضم شدن در جمع یا اشخاص می جویند در چنین جامعه ای افراد قادر به کسب موفقیت دلخواهشان با روش های بهنجار نیستند لذا دست به چاپلوسی می زنند. راهی کوتاه برای رسیدن به منزلت دروغین در اجتماع. مجاهد از قول ابی معر نقل کرده است که مردی در مقام ثنا گویی یکی از امیران برآمد پس مقداد مشتی خاک برگرفت و بر چهره او پاشید و گفت: رسول خدا (ص) ما را امر کرده است که بصورت مداحان و چاپلوسان خاک بپاشیم. حال از شماها می پرسم به راستی در جامعه امروزین ایران آیا هنوز وقت آن نشده است که بر روی چاپلوسان خاک پاشید تا ریشه این بیماری مزمن چاپلوسی بخشکد؟ چرا که یکی از عوامل مهم عقب ماندگی و مانع رشد و توسعه جوامع ، انتشار ویروس بیماری چاپلوسی در بین افراد به ویژه مدیران و سیاستمداران جامعه می باشد چه، آن چاپلوسی نردبان ترقی کوتوله ها می شود و چشم بند بزرگترها ! بدیهی است نتیجه اشغال پست ها توسط نالایقان چیزی جز عقب رفت جامعه نیست آن هم در جهانی که مسابقه پیشرفت غایتی ندارد.

 

 

About Author