محمد بهشتیوند طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان سرنوشت ایرانیان در نقطه عطف صلح هستهای نوشت: کارنامه دولتهای محمود احمدینژاد و نیز حسن روحانی در حوزه اقتصاد کلان به ویژه در بخش واقعی اقتصاد شامل تولید و نیز سرمایهگذاری و همچنین تجارت خارجی ناامیدکننده بوده است. اعداد و ارقام در دسترس نشان میدهد در این دهه رشد اقتصادی به طور میانگین صفر بوده است و با توجه به رشد جمعیت در اندازه میانگین ۳/۱ درصد در سال ایرانیان روی کاغذ هر سال ۳/۱ در صد فقیرتر شدهاند و همچنین به دلیل سرمایهگذاری ناکافی در زیرساختها اکنون ایران با کمبود گاز و برق و آب روبهرو است. چرا چنین شد؟ بخشی از این رخداد غمانگیز دهساله به دلیل سیاستهای ناکارآمد در حوزه اقتصاد کلان بوده و بخشی از آن نیز به دلیل وقوع تحریمها اتفاق افتاده است. دولتهای یادشده به شهروندان یادآوری میکردند دلیل اتخاذ سیاستهای ناکارآمد یورش سهمگین تحریمها و همچنین ناهماهنگی قوای ادارهکننده کشور بوده است. به هر حال اکنون در نقطهای ایستادهایم که ادامه وضعیت پیشین در اقتصاد راه را برای پیامدهای ناشناس در سیاست داخلی و بدتر شدن مناسبات شهروندان و دولت به ویژه در بحث کارایی دولتها و نیز نظام اقتصادی هموار میکند؛ بنابراین دولت سیزدهم شاید بیشترین وظیفه را در برگرداندن ریل اقتصاد به رشد تولید و رشد سرمایهگذاری و نیز برگرداندن اعتماد اجتماعی به کارآمدی نظام دارد. واقعیت این است که در چند ماه تازهسپریشده دولت سیزدهم نشان نداده است برنامهای بزرگ و از پیش اندیشیده برای دگردیسی در سیاستهای کلان اقتصادی دارد و هرچه میبینیم کارهای کوچک و پراکنده با هدف دلخوشسازی شهروندان است.
پست های مرتبط
نمایندگان مجلس دوازدهم به تنهایی برای نابودی کل حیثیت مجلس کافی هستند
ترمز تشدید نارضایتی عمومی را بکشید؛ فردا نگویید توطئه دشمن بود
حمله به اسرائیل امکان جذب سرمایه خارجی را برای کشور بالا برد