فیلم «بی‌مادر»، دور باطل سینما

فیلم بی مادر اولین تجربه‌ی کارگردانی مرتضی فاطمی است .فیلم که علاوه بر فیلمنامه‌ی ناقص خود اجراهای خوبی هم ندارد و در بازیگری ضعف های زیادی دارد. یک داستان تکراری از برخورد فقیر و غنی. در بی‌مادر همه چیز ضعف دارد و بیننده باید دیالوگ های خام و بی ارزش با بازی های نشات گرفته از همین فیلمنامه را تحمل کند تا به انتهای فیلم برسد.
به مسائل اصلی فیلم آنقدر سطحی پرداخته شده که هیچ کششی را برای مخاطب باقی نمی گذارد. یک، میترا حجار بسیار بد که خیلی وقت است از دور بازیگران تراز اول خارج شده دارد.
فیلم داستان زندگی زن و شوهری را نشان می دهد که برای مدتی یک زن دیگر باید در کنار آنها زندگی کند. قصه هایی که میان آنها شکل می گیرد به ساده ترین شکل ممکن در جا می زند. اینجاست که مخاطب بین شخصیت های غیر دراماتیک فیلم گیر می کند و باید بدون افت و خیز شاهد اثری کاملا سطحی باشد.
فیلم تلاش می کند به مادرانگی برسد ولی فقط با گوش دادن به صدای قلب جنین و پاره کردن برگه سونوگرافی خلاصه می شود. کشمکش های بین این زوج هم هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارد. شخصیت اول داستان یک روانکاو حرفه ای است ولی در یکی دو صحنه که از درمان این شخص را می بینیم به هیچ عنوان پزشک متبحر از او یافت نمی شود.
او حتی نمی تواند زندگی شخصی خودش را سروسامان دهد و رابطه اش با همسرش را به نقطه مشترک برساند. کارگردان نتوانست پرداختی منسجم و موشکافانه در قبال شخصیت این کاراکتر داشته باشد. شخصیت دیگر دایی با بازی پژمان جمشیدی است که نقشی سر در گم در فیلم دارد که در ابتدا یک فرد متعصب و غیرتی را بازی می کند ولی در ادامه با فهمیدن موضوع خواهرش هیچ عکس العملی انجام نمی دهد و در مابقی فیلم هم کاملا گم می شود.
حضور او در فیلم نامشخص است و به پیشبرد فیلم هم هیچ کمکی نمی کند. او هم مانند سه شخصیت دیگر فیلم بلاتکلیف است و به دور خودش می چرخد. فیلم بی مادر کاملا در جا می زند نه تکلیفش با شخصیت هایش روشن است و نه قصه ای برای روایت دارد که بتواند بیننده را راضی کند و مشخص نیست این فیلم برای کدام نوع مخاطب ساخته شده است.

About Author