مردم هم مقصرند!

۱- در تقدیس «مردم» به‌قدری افراط کرده‌ایم که بدیهی‌ترین خطای آنان هم با تردید و انکار مواجه می‌شود. در فضای پوپولیستی جامعه ایران، «مردم» امری مقدس، عاری از خطا و دارای ساحتی قدسی ترسیم شده که در هر عرصه‌ای ذی‌حق و صاحب‌نظر بوده و می‌توان نظر آنان را به‌عنوان معیاری برای تشخیص حق و باطل قلمداد کرد و خروجی این تقدس‌زایی افراطی و اشتباه، تزریق توهم به بخش قابل توجهی از مردم – به‌خصوص طبقه متوسط – بوده است. مردم تصور می‌کنند که در هر عرصه‌ای صاحب نظرند، قضاوت اکثریت آن‌ها معیار تشخیص حق و باطل است، آنچه که می‌طلبند عین حقیقت است و باور دارند که همه راه‌ها باید به خواست و نظر و اراده مردم منتهی شود در صورتی که نباید اینگونه باشد.

۲- جامعه ایرانی و همه ما در دام این «مردم‌گرایی» پوپولیستی گرفتار شده‌ایم. از سیاست‌مدار و کارگزار حکومتی‌اش گرفته تا اطرافیان‌مان نقطه‌ثقل صحبت‌هایشان مردم است و این چیزی جز عوام‌زدگی افراطی نیست. این فضاست که مردم را تا عرش بالا برده و آشکارترین خطاهایشان را نادیده می‌گیرد.

به ماجرای کلاهبرداری بزرگی که یک شرکت فروشنده تلفن همراه مرتکب شده بنگریم تا ابعاد این توهم دانایی جمعی و وسعت تعمیق پوپولیسم مشخص گردد. برخی در خطایی بسیار عیان، در هوس دست‌یابی به آخرین مدل‌های گوشی‌های آیفونی هستند که چه‌بسا یک بچه دبستانی هم بداند تهیه آن با ۲۰ میلیون‌تومان، چیزی بیش از یک لطیفه با نمک نیست اما بخش قابل توجهی از همین مردم با تحریک و تبلیغ برخی سلبریتی‌ها برای برداشته‌شدن کلاهشان صف کشیدند و حالا به‌جای نگریستن در آینه و عبرت‌گرفتن از خطای خود، حکومت را مقصر می‌دانند! بسیاری می‌گویند که مردم تقصیری ندارند و این وظیفه حکومت بوده که زمینه‌های این کلاهبرداری بزرگ را از بین ببرد! اما تعهد به حقیقت ایجاب می‌کند که مقابل این عوام‌زدگی ایستاده و نوک پیکان انتقادات را به‌سمت مردم بگیریم. مردم هم مقصرند و بسیار بیش از آنچه که تصور می‌شود دچار نقصان‌اند و چرا حکومت باید جور این تقصیر را بکشد؟ وضوح این فقره کلاهبرداری اخیر کاملا قابل تشخیص بوده اما بخش قابل توجهی از مردم به انذارها توجهی نکرده و تصمیم به انداختن خود داخل چاه ویل گرفتند و برخی معتقدند که حکومت جواب این کم‌خردی مردم را بدهد!

۳- این ماجرا و موارد بسیار دیگر، واقعیت جامعه ماست. بخشی از مردم ساده‌اندیش با رویاپردازی‌های کودکانه، سطحی‌نگر و غرور بیش از حد و توهم دانایی در این کشور و کنار ما زیست می‌کنند. آیا واقعاً می‌توان نظر و خواست بخشی از مردم را که برخی تصمیمات جمعی‌ و اظهاراتشان از این جنس ساده‌انگاری‌هاست، سرلوحه سیاست‌گذاری قرار داد؟

About Author