چرا توقع جامعه از خانه توسعه آذربايجان محقق نشد؟

مردم آذربايجان از ازمنه قديم به جهت موقعيت جغرافيائي منطقه و خصلت مردمي نقش مهمي در تبديل شهرهاي آذربايجان به تجاري و صنعتي داشتند. وجود بازار در اكثر شهرهاي آذربايجان ضمن اينكه محصول تفكرات حاكمان منطقه بوده حاصل نياز و مشاركت مردمي شهرها نيز بوده است. تجارت تجار شهرهاي آذربايجان با كشورهاي روسيه و اروپا و خاورميانه و غيره و فراگيري فرهنگ آن كشورها و ترويج فرهنگ آنان در شهرها و حتي روستاهاي آذربايجان متبلور و موجب تغييرات فرهنگي در خصوص نحوه برخورد و ارتباط با مردم كشورهاي بيگانه و خودي گرديده بود. وجود ساختمان‌هاي معظم و مسكوني مجلل در محلات تبريز- اردبيل- اروميه- مراغه و ساير مناطق آذربايجان حاكي از وضعيت مالي و فرهنگي مردم بوده است (مراجعه شود به كتاب تبريز مه آلود اثردكتراردوبادي).
در دهه هفتاد در زمان استانداري جناب آقاي دكتر عبدالعلي زاده فكر ايجاد شركت توسعة آذربايجان مطرح و با استقبال مردم روبرو شد مشاركت مردم در ايجاد چنين شركتي كه موجب توسعة اقتصادي منطقه خواهد شد غيرقابل وصف بود بطوري كه حتي بعضي از زنان با فروش طلاجات خود در آن شركت سهيم شدند. علت استقبال مردم روحيه و تفكرات مشاركتي آنان براي رشد و توسعة آذربايجان بود مردمي كه فكر مي‌كردند اين شركت با تاسيس كارخانجات در منطقه موجب ايجاد شغل و حل مشكل بيكاري جوانان و جلوگيري از مهاجرت آنان به ساير مناطق خواهد شد. متاسفانه در اثر مديريت ناكارآمد و تغيير مسير سياست‌گذاري و بي‌توجهي به علل تشكيل شركت توسعة آذربايجان به جاي ايجاد تدريجي انواع كارخانجات صنعتي كه جاي آن در استان خالي بود و مي‌توانست با توليدات خود ضمن تامين نياز شمال‌غرب كشور حتي به كشورهاي همسایه صادر نمايند، مديريت شركت توسعه آذربايجان اقدام به خريد ساير كارخانجات موجود و ورشكسته و يا خريد سهام شركت‌هائي نظير خود را نمود شركتي كه مي‌توانست به هدلينگ توسعة آذربايجان تبديل و ايجاد بازار كار نمايد بر اثر بي‌تدبيري و سوء مديريت و بي‌توجهي به علل تاسيس اين شركت اعم از آگاهانه و يا ديكته شده موجب از هم پاشيدن سرمايه‌هاي مردم و باعث سرخوردگي از مشاركت و همكاري همگاني در پيشرفت منطقه گرديد و مهاجرت سرمايه‌هاي مالي و انساني آذربايجان از پي آمد مديران ناكارآمد و سياست‌گذاري‌هاي مسئولين بود.
پس از چندين سال در دهه هشتاد تفكر تاسيس تشكيلاتي مردمي با هدف بازوي دولت بعنوان اطاق فكر و ارائه راهكارهاي توسعة آذربايجان در زمان استانداري آقاي دكتر سبحان الهي مطرح گرديد كه متاسفانه حوزة عملكرد آن كه استفاده از نظرات و انديشه‌هاي آذربايجانيان كل كشور و حتي خارج از كشور بود به آذربايجان و بعداً به استان آذربايجان‌شرقي بصورت NGO محدود شد و نهايتاً تاسيس خانة توسعه آذربايجان به تصويب مركزنشينان رسيد. محدود نمودن مشاركت‌هاي مردمي براي احياء و پيشرفت و توسعة منطقه از سوي مركز خودبحثي قابل تامل مي‌باشد.
تاسيس خانة توسعة آذربايجان حركتي ديگر از همكاري و مشاركت مردم آذربايجان در رساندن منطقه به پيشرفت و توسعه بود كه مي‌توانست الگوي توسعه در ساير مناطق كشور نيز باشد. عليرغم تفكرات مشاركتي عالي در ايجاد چنين تشكيلات ولي آنچه اكثريت جامعه از تشكيل چنين مجمع توقع داشتند اتفاق نيافتاد. عدم ورود جدي و بموقع خانة توسعة آذربايجان به موضوع بحران درياچه اروميه و ناكامي در رسيدن آب ارس به دشت تبريز و درياچه يا ایجاد جاده کمربندی جنوبی و شمالی جدید و حل مشکل ترافيك كمربندي جنوبي احداثي ۱۳۵۵ و بي‌توجهي به ضرورت احداث كمربندي جديد كه سالهاست اندرخم يك كوچه است و كمبود برق استان و ضرورت احداث نيروگاههاي بادي و خورشيدي و موضوع مس سونگون و ایجاد کارخانه نفلنسینت سراب و …. و مطرح نكردن آنها در رسانه‌ها حاكي از نشستيم و گفتيم و برخاستن بود.
چه بسا تعداد زيادي از جوانان تحصيل كردة صاحب فكر در زمينه‌هاي مختلف و مشتاق در همكاري و مشاركت در اهداف خانة توسعة آذربايجان كه مي‌توانستند چرخهاي خانة توسعه را سريعتر به حركت درآورند، امكان حضور در اين مجمع را پيدا نكردند. محدود نمودن اعضاي خانة توسعة آذربايجان به مديران و صاحب منصبان قبلي و تعدادي سرمايه‌داران كه در زمان تصدي خود نیز به جهت نداشتن تفكرات راههاي پيشرفت و توسعة منطقه نيز منشاء چندان خدماتي نبودند از جمله علل مطرح نگرديدن اين تشكيلات در سطح مردم آذربايجان بود. تفكر ايجاد خانة توسعه آذربايجان مي‌بايست متشكل از صاحبنظران از كلية اقشار جامعه، اعم از كشاورزي و بازرگاني- صنعتگري- پزشكي و بهداشتي- جامعه‌شناسان و متخصصين آموزش و فرهنگي و انتظامي … باشد تا هر كدام در ارتباط با تخصص خود به كمبودها و مشكلات درگير منطقه راه‌حل‌هاي مناسبي ارائه نمايند. اميد است امكان جلب و امكان مشاركت افكار نو براي مشتاقان پيشرفت و توسعة آذربايجان مهيا و فراهم گردد.

به قلم : رسول حسینی بقانام

About Author