علی اصغر اتابک، صدراعظم تعدادی از شاهان قاجار، در طول زندگی خود تصمیمات مهم بسیاری گرفت که هر کدام از آنها ایران را برای مدتی طولانی تحت تاثیر قرار داد. یکی از تصمیمات او ساخت کاخی به نام اتابک بود. هنگامی که صدر اعظم ملقب به امینالسلطان دستور ساخت این عمارت را میداد، حتی روحش هم خبر نداشت که دارد برای «اندوهناکترین داستان تاریخ مشروطه» مکانی برای وقوع میسازد.
باغ اتابک کجا قرار دارد؟
انتهای خیابان سی تیر پارکی شامل یک عمارت و باغ قرار دارد که امینالسلطان، اتابک اعظم، دستور ساخت آن را به اولین معمار تحصیلکرده ایرانی داد که ما کارنامه کاریاش را به سازههای معماری مهمی چون ساختمان مجلس شورای ملی، مجلس سپهسالار، قصر فیروزه و عمارت اتابک میشناسیم؛ میرزا مهدی خان شقاقی.
عمارت در سال ۱۲۶۸ هجری شمسی در روزگار ناصرالدین شاه قاجار در یکی از مناطق مهم و اعیاننشین تهران یعنی انتهای خیابان قوامالسلطنه سابق، سی تیر امروز و در شمال دارالخلافه ناصری ساخته شد. این ساختمان محل زندگی صدراعظم و همچنین رفت و آمدهای سیاسیون آن دوران بود و الان هم در اختیار سفارت روسیه قرار دارد.
بعد از مرگ اتابک وراث او عمارت و باغ را به ارباب جمشید فروختند و درست در همین زمان بود که اتفاقات مهم و دردناک زیادی شروع به هجوم بردن به داخل عمارت کردند. ارباب جمشید جمشیدیان صاحب تازه عمارت از تجار معروف زرتشتی و مشروطه خواه بود که ستارخان و باقرخان را هنگام ورودشان به تهران در عمارت خود جای داد. به دنبال سکونت این دو مشروطهخواه مشهور در عمارت، واقعه پارک اتابک حدود سیزده ماه پس از فتح تهران رخ به وقوع پیوست.
فتح تهران؛ پایان استبداد شاهان قاجار
فتح تهران به معنای پایان استبداد و خودکامگی شاهان قاجار، احیای دوباره مشروطه و پناهندگی محمدعلی شاه به روسیه بود و بعد از دوره کوتاه استبداد صغیر و به دست جمعی از مشروطهخواهان اتفاق افتاد. با فتح تهران سرداران ملی، پانصد نفر از نمایندگان مجلس اول، وزرا، اعیان، شاهزادگان قاجار، رؤسای اصناف و تعدادی از مشروطه خواهان نخستین، در پایتخت، یک گردهمایی به نام مجلس عالی تشکیل دادند و مجلس عالی تصمیم به تشکیل مجمعی تحت عنوان کنوانسیون فوقالعاده گرفت.
کنوانسیون فوقالعاده فرصتی برای مرتجعین هزار رنگ
کنوانسیون محمد علی شاه را خلع و مناصب دولتی را در اختیار دیوانسالاران جدید قرار داد. هنگامی که دیوانسالاران در مقام خود جاگیر شدند، در پی تثبیت و گسترش قدرت برآمدند و با این ترتیب صاحب منصبان جدید در کنار اقتدارگرایانِ سنتی سلطنت قاجار قرار گرفتند و مقابل مشروطه ایستادند. از این بین می شود به علی قلی خان بختیاری (سردار اسد)؛ وزیر داخله و محمد ولیخان تنکابنی؛ وزیر جنگ و همینطور عناصر استبدادخواهی چون علاالدوله و عینالدوله اشاره کرد که پس از فتح تهران توانستند خود را در زمره مشروطه خواهان جا بزنند. یکی از مورخین قاجار درباره این زمان میگوید: «به محض تشکیل دولت جدید، عده ای از کهنه کارها و مرتجعین هزار رنگ که در هر پیشامد لباس روز را بر تن می کنند، از طرف سرداران ملی که یکی وزارت جنگ و دیگری وزارت داخله را عهده دار بود، به بالاترین مقامات دولتی منصوب گشتند.» در بینِ این دیوانسالاران و صاحب منصبان تنها یپرم خان ارمنی، رئیس نظمیه بود که به راه آزادی و مشروطه وفادار باقی ماند.
با قدرت گیری چنین افرادی مشروطه خواهان تندرو از جمله سید حسن تقی زاده به مخالفت برخاستند. تقی زاده در خطابه ای خاطر نشان کرد که یکی از راههای نجات کشور و توسعه آن روی کار آوردن افراد لایق و واگذاری کارهای بزرگ به افراد طبقه متوسط است و بدون انجام این کار اصلاح ایران تقریبا غیر ممکن خواهد بود. اما ایران تا نجات پیدا کردن و صلاح واقعیاش سالها و فرسنگها فاصله داشت.
مجاهدین؛ از فتح تهران تا خلع سلاح در پارک اتابک
در چنین وضعیتی که تهران در آتش تفرقه می سوخت، تبعید ستارخان و باقرخان با فشارهای دولت روسیه، از تبریز به تهران آتش این تفرقه شعله ورتر شد. استفاده از سلاح برای تصفیهحسابهای شخصی و سیاسی به صورت پدیده ای عادی درآمد و نتیجه طبیعی این روند به وجود آمدن فضای وحشت و قتلهای سیاسی بود. روزهای بحرانی در حدفاصل استعفای سپهدار تنکابنی و تشکیل کابینه مستوفیالممالک به اوج خود رسید و کشته شدن سید عبدالله بهبهانی در بحبوحه ترورهای وحشتناک تهران اوضاع سیاسی را وخیم تر کرد. در این حال، روسیه با بهانه به خطر افتادنِ جان اتباعش از ایران خواست تا مجاهدین را خلع سلاح کند و نخستین کار دولتِ تازه روی کار آمدهی مستوفیالممالک، برای ایجاد امنیت، نیز خلع سلاح مجاهدین بود. مستوفیالممالک در نظام سیاسی جدید هیچ جایی برای مجاهدینی که تهران را فتح و مشروطه را احیا کرده بودند، قائل نبود و مجاهدان مسلح را تهدیدی میدانست که باید مهار می شدند.
بالاخره در رجب ۱۳۲۸ قمری دولت لایحه خلع سلاح مجاهدان را به مجلس داد. ستارخان، باقرخان، سردار محیی، محمد ولیخان تنکابنی (سپهدار)، سردار محتشم، صمصامالسلطنه، ضرغامالسلطنه و سردار اسد در رابطه با خلع سلاح سوگند یاد کردند و شروط دولت را پذیرفتند. اما خیلی زود، مشخص شد که نه تنها بر اساس توافقنامه، دولت پولی در ازای سلاحها نمیدهد بلکه از پرداخت حقوق معوقه مجاهدین هم سر باز زده است. این مسئله بیش از سیصد نفر از مجاهدین اعم از فعالان گیلانی و آذربایجانی و افراد بختیاریِ ضرغامالسلطنه را خشمگین کرد.
واقعه پارک اتابک
واقعه پارک اتابک یک درگیری در ۱۵ مرداد سال ۱۲۸۹ شمسی در پارک اتابک تهران بود که منجر به کشته شدن ۳۰۰ نفر شد. در شب عید نوروز سال ۱۲۸۸شمسی (۱۳۲۸قمری) جمعیت زیادی از مردم و رجال شهر تبریز برای وداع با ستارخان و باقرخان که با دعوت عضدالملک (زاده ۱۲۳۸ قمری – درگذشته ۱۳۲۸ قمری) اولین نایبالسلطنه احمدشاه قاجار، قصد عزیمت به تهران را داشتند جمع شدند. هدف اصلی دولت مشروطه از تجلیل از ستارخان و باقرخان در واقع کنترل آذربایجان و خلع سلاح مجاهدین تبریز بود. دولت، محل باغ اتابک (محل فعلی سفارت روسیه) را به اسکان ستارخان و یارانش و کاخ عشرتآباد را به باقرخان و یارانش اختصاص داده بود.
پس از چند روز از اسکان آنها در این دو محل، مجلس طرحی را تصویب نمود که به موجب آن تمامی مجاهدین و مبارزین غیرنظامی از جمله افراد ستارخان و خود او میبایست سلاحهای خود را تحویل دهند. این تصمیم به دلیل بروز حوادث ناگواری مانند ترور ناموفق سید عبدالله بهبهانی و میرزا علی محمدخان تربیت، از سران مشروطه گرفته شده بود. اما یاران ستارخان از پذیرفتن این امر خودداری کردند. به تدریج مجاهدین دیگری که با این طرح مخالف بودند به ستارخان و یارانش پیوستند و این امر موجب هراس دولت مرکزی شد. سردار اسعد به ستارخان پیغام داد که «به سوگندی که در مجلس خوردید وفادار باشید و از عواقب وخیم عدم خلع سلاح عمومی بپرهیزید.»، اما باز یاران ستارخان راضی به تحویل سلاح نشدند.
بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ق قوای دولتی، که در مجموع ۳۰۰ نفر میشدند به فرماندهی جعفرقلیخان سردار اسعد و یپرمخان یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چندبار فرستادن پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ، قوای دولتی از چند عراده توپ و ۶۰ مسلسل استفاده کردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پلهها در یکی از راهروهای عمارت، تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصامالسلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند.
ستارخان بهدلیل جراحتهای وارد شده، در ۲۵ آبان ۱۲۹۳ شمسی (۲۸ ذیحجه ۱۳۳۲ق) در تهران درگذشت و پیکر وی در حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری به خاک سپرده شد.
جالب آن که از بین نیروهای مجاهدین تنها قوای ستارخان خلع سلاح شدند و در حالی تمام کاسه ها بر سر سردار آذربایجانی شکست که در جلسه دولت گفته بود: «اولین کسی که تصمیم دولت را مبنی بر خلع سلاح به کار ببندد، خود بنده خواهم بود.»
بسیاری از زوایای وقایع آن شب در پارک اتابک هنوز ناشناخته است. مقصر دانستن ستارخان هم با وجود حمایتش از دولت جدید و لایحه خلع سلاح، یکی از این زوایاست. با این وجود مثل روز روشن است که واقعه پارک اتابک به قول احمد کسروی: «یکی از اندوهناکترین داستانهای تاریخ مشروطه است.» که سررشته داران آن نگذاشتند چگونگی آن براستی شناخته شود.
به قلم: احسان طریقت
پست های مرتبط
بی پرده اندر حکایت یارانهها
حق النَفَس زیر تیغ حق الناس
نجات دارالفنون تبریز از مرگ غم انگیز