ذبح حقوق اصحاب رسانه در مطبخ مصلحت!

خبرنگاران، از تکریم‌های صوری و رفع تکلیفی در روز خبرنگار خسته‌اند، نیازی به هدایا و تفقدهای مادی مسئولان ندارند، تشنه دیده‌شدن در برابر دوربین‌ها و سرخط خبرها و رسانه‌هایی که خود متولی تولید و اداره آن‌ها هستند، نبوده و نیستند، کارشان نوشتن و پرسیدن و اقناع عمومی است، “تکریم” رفع تکلیفی، پیشکش خود مدیران و مسئولان می‌کنند و در عوض انتظار دارند، جایگاهشان در تعاملی منطقی و مسئولانه در حوزه پاسخگوئی و حمایت‌های صنفی همچنان حفظ شود؛ اما صد افسوس که اینجا، کسی برای خبرنگاران “تره هم خرد نمی‌کند”!
خبرگزاری فارس_ تبریز_ سینا مطهر: داستان تلخ خبرنگاری در تبریز و آذربایجان، حکایت ناتمام تنهایی و فریادهای بی‌صداست، مثنوی هفتاد من کاغذی که قصه دردها و رنج‌هایش، “سری دراز” دارد؛ با مدیران و مسئولانی که ۳۶۴ روز سال را با فرار از خبرنگاران و پاسخگویی به سؤالات و مطالبات مردمی‌شان، نفس می‌کشند، در نشست‌های خبری، سخنگوی یک سویه هستند و در مواجهه با نقدها و گزارش‌های چالشی خبرنگاران، زمین و زمان را به هم می‌ریزند و به تخطئه اهالی رسانه و خبر می‌پردازند.خبرنگاران، تنها در یک روز عزیزند، “روز خبرنگار”، باقی ایام، حکایت همان است که گفته شد، تازه در روز خبرنگار، از سر اجبار و رفع تکلیف، نشستی برپا می‌کنند، سخنرانی می‌کنند و در نهایت، با هدیه‌ای ناچیز، سر و ته تکریم خبرنگاران را هم می آورند؛ غافل که خبرنگاران، بیش از همه این تقدیرها و تجلیل‌های نمایشی و تکراری در روز خبرنگار، نیازمند تکریم و حفظشان صنفی و حرفه ای خود هستند.خبرنگاران، دردها و چالش‌های بسیاری دارند، برای مردم و از مردم می‌نویسند، به دنبال همان شفافیتی هستند که برخی مدیران مدعی آن هستند، “سوت‌زنی” را سال‌هاست که تمرین می کنند تا امور مدیریتی و حکمرانی شهری و استانی به سامان شود، چیزی برای خود نمی‌خواهند، اصلا توقعی از کسی ندارند، کارشان دیدن و پرسیدن و نوشتن است، وفاداری شان به کشور، قانون و ارزش های موجود، هم سنگ اعتقاد و باور ادعایی مسئولانی است؛ اما در تعارضی که برخی مدیران و مسئولان غیرپاسخگو ایجاد کرده‌اند، “سرداران تنها” در میدان روشنگری هستند، بی‌هیچ تکریم و حمایت واقعی!
انسداد مجاري و منابع عمده خبري، اعمال محدوديت‌هاي شديد در اطلاع‌يابي و اطلاع‌رساني رسانه‌ها و فعالان رسانه‌اي، جلوگيري از جريان آزاد اطلاع‌رساني و نشر اخبار واقعي و عادي، تنيدن حصاري تنگ و غیر قابل نفوذ دور دستگاه‌ها و مراكز اجرايي و خدماتي دولتي و شبه‌دولتی براي ممانعت از درز اخبار، كاناليزه كردن روند و مسير اطلاع‌رساني، انحصار اخبار در حيطه خروجي روابط‌عمومی‌ها و وبگاه‌ها و پايگاه‌هاي خبري سازماني، توسل به تطميع و اجيرسازي رسانه‌ها و هدايت زيرپوستي آن‌ها براي پوشش همه‌جانبه و یک‌سویه اخبار فرمايشي از سوي مديران و مسئولان برخي دستگاه‌ها و نهادهاي اجرايي و خدماتي دولتي و خصوصي از يك سو و در کنار اینها، پائين بودن سطح درآمد و معيشت فعالان رسانه‌اي، فقدان آموزش‌هاي لازم در اين حوزه، بي‌ثباتي شغلي در حوزه رسانه، عدم توجه مديران رسانه‌ها و مطبوعات به حقوق و نيازهاي معيشتي و روزمره فعالان مطبوعات و رسانه‌ها، قطع حمايت‌ها و پشتيباني‌هاي دولتي از رسانه‌ها در حوزه‌ها و بخش‌هاي مختلف و بالاتر از همه، فقدان نظام جامع و منسجم شغلي، اخلاقي، قانوني و حمايتي از اين حوزه از سوي ديگر، همگي زمينه و بسترهاي لازم براي استحاله خودساخته و تحميلي توأمان در فضاي كاري مطبوعات و رسانه‌هاي محلي و ملي را فراهم آورده و تداوم روند موجود، علاوه بر ذبح و فراموشي وظيفه و آرمان آزادي بيان در نقد عملکردها و تحلیل درستی و نادرستی امور در بدنه مدیریتی کشور، استان و شهر در فعاليت كار برخی خبرنگاران و رسانه‌ها، اميد به اثربخشي و جريان‌سازي در اين حوزه را نيز به نا‌اميدي محض مبدل ساخته است.
جامعه‌ رسانه‌ای استان امروز با مشکلات عدیده‌ای چون نگاه ابزاری مدیران و سیاسیون، سردرگمی ناشی از ارایه‌ی تعاریف سلیقه‌ای و متفاوت از جایگاه خبرنگاران و مطبوعات، فقدان مسکن و بیمه، نبود امنیت شغلی و روانی ناشی از حاشیه‌های کار روزنامه‌نگاری، انفعال نهادهای صنفی، عدم هدایت صحیح و ارایه‌ی آموزش‌های حرفه‌ای، ناتوانی ادارهٔ کل ارشاد در حمایت واقعی از مطبوعات، توزیع ناعادلانهٔ یارانه‌ها، خودسانسوری تحمیلی از سوی برخی مدیران مسئول، ایزوله و تهی‌شدن مطبوعات از ارایه‌ی نقدهای راه‌گشا، وجود نهادهای نظارتی متعدد بر کار مطبوعات و ده‌ها مشکل دیگر روبه‌روست.خبرنگاران، از تکریم‌های صوری و رفع تکلیفی در روز خبرنگار خسته‌اند، نیازی به هدایا و تفقدهای مادی مسئولان ندارند، تشنه دیده‌شدن در برابر دوربین ها و سرخط خبرها و رسانه‌هایی که خود متولی تولید و اداره آن‌ها هستند، نبوده و نیستند، کارشان نوشتن و پرسیدن و اقناع عمومی است، “تکریم” رفع تکلیفی، پیشکش خود مدیران و مسئولان می‌کنند و در عوض انتظار دارند، جایگاهشان در تعاملی منطقی و مسئولانه در حوزه پاسخگوئی و حمایت‌های صنفی همچنان حفظ شود؛ اما صد افسوس که اینجا، کسی برای خبرنگاران “تره هم خرد نمی‌کند”!

زیست حرفه‌ای خبرنگاران و هم‌افزایی با مدیریت جامعه

سخن پایانی اینکه در صورتی که حوزه‌های مختلف مدیریت جامعه، شناخت دقیقی نسبت به کارکرد‌های گوناگون مثبت و منفی رسانه‌ها پیدا کنند و انتظارات از رسانه‌ها را متناسب با ظرفیت آن‌ها در نظر بگیرند و در طرف مقابل نیز فعالان رسانه‌ای برداشت‌های حرفه‌ای و حدود فعالیت خود را ذیل چارچوب‌های قانونی مبتنی بر جامعه در نظر بگیرند، آنگاه می‌توانیم شاهد بیشترین هم‌افزایی بین مدیریت سیاسی- امنیتی جامعه با فعالان رسانه‌ای در چارچوب قانون باشیم. زیست حرفه‌ای خبرنگاران و روزنامه‌نگاران از یک سو و درک مشترک و دقیق از میزان اثرگذاری در کمک به سلامت جامعه از سویی دیگر به اشتراک معانی بین طرفین، درستی انتظارات از یکدیگر همراه با رعایت حداکثر رعایت حقوق طرفین منجر خواهد شد و این یعنی احترام به حقوق مدنی فعالان رسانه‌ای همزمان با رعایت حداکثری مسئولیت‌های اجتماعی در برابر جامعه.

«خبرنگار» جریان‌ساز اطلاعات و آگاهی

«خبرنگار» فقط یک واژه نیست، بلکه یک راه است و شخصیت واقعی او، حقوقی است نه حقیقی و خبرنگاری نیز تنها یک شغل نبوده، بلکه شخصیتی است جریان‌ساز که ریشه در تاریخ و جریان‌های تاریخ‌ساز بشری دارد. خبرنگار، شریان‌های حیاتی خبرها، احساسات و انتظارات مردمی است که با چشم حرفه‌ای به واقعیات جاری نگریسته و زمینه اطلاع‌رسانی و آگاهی جامعه و فرهنگ‌سازی عمومی را فراهم می‌سازد. خبرنگار مدافع حقوق مردم و تصویرگر روایات زندگی و تحولات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است و نقش مؤثر و مناسب آن در هر زمانی، غیرقابل انکار است.

About Author