تاريخ همچنانكه در مورد مخربين باغشمال و عاليقاپو و ارك به نيكي ياد نميكند درآینده نيز نام مسئولين فعلي به نكوهش ياد خواهد شد
باغشمال تبريز كجاست ؟ برعكس نامش، باغشمال در جنوب شهر واقع شده است به قولي چون اين باغ از روي باغ شمال هرات توسط سلطان يعقوب آققويونلو احداث گرديده بدان جهت به باغ شمال معروف است. باغشمال تبريز با ۱۷۲۵ مترطول و ۵۰۰ متر عرض در جنوب شهر تبريز قرار داشت، باغي كه هر قسمتش مختص ميوهاي خاص بود. باغ امرود (گلابي) باغ سيب، باغ بادام، باغ زردآلو، كه هر كدام از ميوهها هكتارها زمين را شامل ميشد. باغ شمال داراي عمارات و كاخهاي متعددي بود كه از زمان بانی آن (سلطان يعقوب آق قويونلو) تا اواخر سلسلة قاجار در آنجا احداث شده بود حوضهاي زيبا با فوارهها و مجسمههاي سنگي و نهرهاي جاري باغ شمال را به بهشتي برين تبديل نموده بود «مرحوم پدر اينجانب از نزديك باغ شمال را ديده و از حوضها و مجسمههاي سنگي و فواره و زيبائيهاي آن تعريف زيادي ميكرد» .
كاخهاي باغ شمال محل پذيرش سفراي خارجي ، محل مراسم و سلام هاي نظامي و اعياد دولتي و سان و رژه و بار عام و محل سكونت وليعهد و حرم آنان بود «براي ملاحظه عكس عمارات كاخهاي باغ شمال مراجعه شود به كتاب بناها و عمارات تاريخي تبريز اثر آقاي ابراهيمپور حسين خونيق»
باغ شمال تبريز يك مجتمع بزرگ تاريخي با طبيعتي زنده و زيبا بود. نادر ميرزا از نوادگان فتحعليشاه قاجار نويسنده كتاب دارالسطنه تبريز شرح مبسوطي در وصف باغ شمال دارد.
مرحوم عبدالعلي كارنگ در كتاب آثار باستاني آذربايجان راجع به باغشمال مينويسد «در زمان ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه نيز اين باغ جزو املاك دولتي محسوب ميشد، از زمان محمدعلي ميرزا باغ شمال به پايگاه سربازان دولتي و سواران طرفدار استبداد مبدل شد. حمله مشروطه خواهان و هزيمت سواران قراجهداغ از باغ شمال يكي از داستانهاي قهرماني مردم آزادي خواه تبريز بشمار ميرود. در سالهاي ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ ه.ق باغ شمال قرارگاه قشون روسيه تزاري بود و نقشههاي شيطاني آنان در كاخهاي اين باغ طرح ميگرديد. مرحوم ميرزا علي آقا ثقهالاسلام- شيخ سليم- ضياء العلما و ياران آنان را نيز چند شب در همين باغ زنداني و محاكمه نمودند و عصر روز عاشوراي ۱۳۳۰ ه.ق در سربازخانة قديم (محل تالار سخنراني كنوني دانشسراي پسران تبريز) به دار زدند.
اين باغ پس از پيروزي مشروطهخواهان به ستاد انقلاب مشروطه و اردوگاه مجاهدين مشروطه تبديل شد تا سال ۱۳۲۰ ه.ش باغ شمال مشجر و عمارات و كاخهاي آن در وسط باغ باقي بود كه پس از اشغال قشون بيگانه و عدم مراقبت رو به ويراني گذاشت بطوريكه مقداري از تابلوهاي رنگ روغن در ارتباط با جنگهاي آذربايجان و روس كنده شده و در موزه ايروان موجود ميباشد. در زمان شهرداري تربيت، كل باغمشال تخريب و قسمتي به پادگان و قسمتي به محل بیسيم پستخانه فعلي و قسمتي به خانههاي سازماني ژاندارمري و قسمتي به ورزشگاه تفكيك و اختصاص يافت و از باغشمال فقط نام چهارراه باغشمال باقی ماند.
پس از تصويب انتقال پادگانها از شهرها، شوق احیای باغ شمال تبريز در اذهان علاقمندان به تاريخ و فرهنگ و هويت شهر تبريز زبانه كشيد هر چند كه كليات باغ شمال احياء نشدني بود ولي در همان قسمت باقي مانده و در ید پادگان نيز ميتوانست ياد و خاطره باغشمال را با كپيبرداري از عكسهاي باقيمانده در كتب متعدد حداقل چند عمارت آنرا با هر كاربري فرهنگي بازسازي و احداث و باغمشال را احياء نمود.
ولي تير افكار علاقمندان به تاريخ و گذشته و هويت تبريز به هدف نخورد چون آناني كه بر سر سفره قرباني اراضي باقيماندة باغمشال نشسته بودند آنچه به آن فكر نميكردند احياي باغمشال و به رخ كشيدن تاريخ و فرهنگ معماري گذشته تبريز بود. باغ شمالي كه در زمان پهلوي توسط ايادي و مسئولين نادان زمان، تخريب و از بين رفت اگر باقي ميماند به یقين، يكي از بزرگترين مجتمعهاي تاريخي و فرهنگي و طبيعي خاورميانه محسوب ميشد. اگر اين موقعيت و سابقه تاريخي باغشمال در تهران يا اصفهان و شيراز بود حتماً به قدر كمال آنجا را در اراضي باقيمانده باغمشال بازسازي و به رخ جهانيان ميكشيدند حيف كه اين مجموعه در تبريز بود. در دست مسئوليني كه عليرغم تذكرات و ارائه كتب مستند براي احياي باغمشال تبريز سعي در تدارك مرثيهاي بر باغمشال بودند باغشمال را مثل گوشت قرباني تكهتكه كردند (يكي مرد و يكي مردار شد و يكي به درد خدا گرفتار شد) و امروز علاقمندان اين ديار دستشان كوتاه از اين اقدامات در مرگ از بين رفتن باغشمال در مرثية آن مينشينند چون آنچه شرط بلاغ بود گفتند. تاريخ همچنانكه در مورد مخربين باغشمال و عاليقاپو و ارك به نيكي ياد نميكند در آتيه نيز نام مسئولين فعلي به نكوهش ياد خواهد شد «سعديا مرد نكو نام نميرد هرگز» همچنانچه نام سلطان يعقوب آققويونلو و عباس ميرزا در تاريخ آذربايجان به نيكي ماندگار است و خواهد بود. / به قلم: رسول حسینی بقانام
دستتان درد نکند . فقط این نوشته ها عظمت و آیادی شهرمان مجدد به رخ می کشد ولی متاسفانه مسئولین نه خود توان درک اهمیت گذشته و همچنین اهمیت آنها در شرایط امروز هم یه عنوان پشتوانه فرهنگی و یا شناسنامه این مرز و بوم را درک می کنند و نه از کارشناسان متخصص از شهرسازی و میراث فرهنگی یا جامعه شناس و روانشناس اجتماعی بهره می برند . البته همشه سر مسیولین ما در مشغولیت و مسایلی که خودشان برای خودشان ایجاد می کنند سرشان شلوغ است و فرصتی برای این گونه مسایل ندارند