ارزش رزمندگان جنگ تحمیلی را بدانیم

ساقی آذربایجان/ به قلم: دکتر جلال معالی

سوم خرداد امسال هم آمد و رفت ،یاد آزاد سازی خرمشهر عزیز دراذهان همه و آن روز به یاد ماندنی و تاریخی در کشورمان تداعی و مرور می شود،یاد همه دلاور مردان بخیر.
خب اگر سالها به عقب برگردیم وتاریخ را مرور کنیم قطع یقین در تمام زوایای این دوران (جنگ تحمیلی) به این واقعیت می رسیم که آن قشر از جامعه در مقابل دشمنی که از هر طرف حمایت می شدند،سینه سپر کردند و واقعا بی ادعا و مخلص بودند وحفظ خاک مقدس وطن در اولویت مرام پاکشان بود . در این میان حتی از طبقه کاملا مرفه جامعه و در اقشارسنی مختلف ،دوش به دوش رزمندگان عزیزمان بودند و عقب ننشستند .شهدای مطهر جنگ تحمیلی همه‌ عزیز و قلب طپنده ی خانواده ای بودند که در راه وخاک مقدس وطن به خون خود غلطیدند ،سر دادند تا ما بی سر نمانیم ،روح مطهرشان شاد .
در این بین از همین اقشار بی ادعا ،عده ای هم اسیر دشمن بعثی شدند و عده ای هم مجروح و جانباز و …
اما خداییش برای جانبازان و ایثارگرانی که جوانی و سلامتی خودشان را در خاکریز های جبهه ها جا گذاشتند و اکنون صاحب هیچ پست و مقامی نیستند و پناهی جز خدا ندارند چگونه ارزش قائل هستیم که بگوییم هوایتان را داریم ؟
آیا با رسیدن مناسبت های ویژه ای همچون سوم خرداد و هفته دفاع مقدس بجز اینکه عکسهای پر خاطره مناطق جنگی و رزمندگان دلاور، در بدو ورود ادارات و نصب بنر ،کار دیگری که در خور شأن این گرانمایه‌های وطن باشد، انجام داده ایم؟ آیا از مشکلات معیشتی و گرفتاری های شان خبر داریم ؟ فرزندان این عزیزان نباید به علت بیکاری ،در شغل های کاذب مشغول باشند چون پدرانشان شجاع ترین مردمان زمان خود بودند و با پیشانی باز افتخار آفریدند.
سپیدی مو و خطوط روی صورتشان حکایت از رنجی درونی دارد و کمرشان در زیر بار بی تفاوتی ها خم شده ، برای حفظ میز ریاست ،دلشان رانشکنیم و در نزد خانواده خود که به نامش مفتخرند نرنجانیم .اینان افتخار این مرزوبوم هستند.
با یکی از دوستان قدیمی و همرزمم که یار دیرینه سنگر و خاکریز جبهه ها هست و جانباز و ایثارگر که با وجودمویی سپیدو سنی که سپری کرده ، خب علاقه وافر به تحصیل و کسب علم داردتا ثابت کند سن و سال مانع کسب علم نمی شود ، صحبت میکردم بسیار ناراحت بود از اینکه در آزمون ept دانشگاه محل تحصیلم شرکت و نمره مشروط گرفتم ، اما مانع آزمون جامع شدند و گفتند که تهران قبول نکرده ، می‌گفت وقتی به مسئول سهمیه ایثارگران دانشگاه در تهران زنگ زدم ،بجز جواب تند، هیچ پاسخی نگرفتم وبالاخره نتونستم درامتحان جامع شرکت کنم.
همرزمم حق داشت ناراحت شود ، اون عزیزی که با توپ و تشر پاسخ یک جانباز و ایثارگر این خاک مقدس را اینگونه می دهد ،قدر مسلم توجیه کامل نشده است که این اقشار در بدترین شرایط به وطن پشت نکردند و سینه سپر کردند و مدافع خاک پاک کشورمان بودند.
خدا وکیلی کدام مدیری در اداره ای که آزاده و جانباز و ایثارگر شاغلی دارد بدون گرفتن وقت قبلی ،درب اتاقش را به روی این عزیزان در کمال صداقت باز گذاشته تا به دردش برسد؟
مدیران کل باید حواسشان باشد که مبادا معاونین و مدیران داخلی بجای حل مشکلات این بهترین مردمان وطن که همان رزمندگان سابق و دلاورمان هستند گره در کار آنها بیندازند و کارشان را بپیچانند.آیا در ادارات و بانکها و سایر مراجع دولتی ،برای این اقشار بی ادعا و شجاع کشور طرحی برای رسیدگی خارج از نوبت لحاظ گردیده تا لااقل در این خصوص کاری انجام گرفته باشد؟
اجازه ندهیم این جگر گوشه های کشورمان احساس تنهایی کنند ،اینان در بدترین وحساس ترین زمان عقب ننشستند . رزمنده ای که فرزند نوزاد تازه متولد شده خود رافقط برای دفاع از کشورش ترک می کند تا سنگر خالی نباشد والاترین انسانهاست.از دست محبت برایشان کوتاهی نکنیم ،نباید آزار ببینند ، باید تکریم شان کرد ،اینان فرش قرمز نمی خواهند که به زیر پایشان بیندازیم ،چرا که عادت به بی ادعایی دارند ،فقط درک شان کنیم .همین

About Author