بیت المال یا علف خرس!

ساقی آذربایجان/ وحید خدادادی

این روزها مصادف با فصل جابجایی بازیکنان لیگ برتری است و بازار نقل و انتقالات به شدت گرم است. گرمی این بازار امسال به جهت اتفاقاتی که در لیگ عربستان افتاده دو چندان شده است. امسال اعراب که پول مفت نفت در چنگشان است و از آن روی که روحیه تاریخی شان با مفت خوری عجین است و کل کشورهای عربی تاکنون یک بادکنک هم تولید نکرده و اساسا با توسعه و پیشرفت در حد برج سازی آشنایی دارند، امسال میلیاردها دلار بی زبان صرف خرید و آوردن بازیکنان تاریخ گذشته اروپایی و آمریکای جنوبی کرده اند تا مثلا اسم و رسمی به لیگ های کم نام و نشان و دوزاری خود بدهند. برخی از باشگاه های ایرانی هم با دیدن این شرایط جوگیر شده و بعضا برای جذب بازیکنان از فلان تیم لیگ برتری و یا تمدید قراردادها ارقامی در فضای رسانه ای منتشر می شود که چشم انسان از حدقه در می آید! رقم ترانسفر بالای بازیکنان در لیگی مثل عربستان به جهت دلارهای نفتی است و در باشگاه های اروپایی هم از قبل سود باشگاه های خصوصی است و تا هزار تومان گیر نیاروند، عمرا پانصد تومان خرج کنند. در باشگاه های اروپایی و اصولا در اقتصاد اروپا دولت جایگاه و مفهوم مدیریتی دارد و اساسا در اقتصاد بجز تعیین تکلیف قوانین کلی و نظارت وظیفه دیگری ندارد. تمام باشگاه های اروپایی برای بخش خصوصی است و این سرمایه داران هستند که در این وادی نه کار صرفا ورزشی که فعالیت و تجارت می کنند. مفهومی به نام باشگاه داری دولتی فقط در این آب و خاک موضوعیت دارد و تمام باشگاه های ورزشی تاکید داریم روی واژه تمام باشگاه ها، در ید قدرت دولت ها قرار داشته و تمام مخارج باشگاه های ورزشی از محل بیت المال است. چون باشگاه دولتی است، مدیرش هم لزوما دولتی است و در نتیجه مدیر دولتی در یک اقتصاد دولت پایه توجهی به بیلان اقتصادی ندارد و با مفاهیم اقتصادی و اصل سود و زیان بیگانه است، هر چه از بیت المال گیر می آورد، به فاجعه بارترین شکل ممکن چندبرابر آن هزینه تولید می کند. شاید برخی در این بین به جهت عقبه سوسیالیستی و کمونیستی افکار اقتصادی شان، مطالبی از این دست را ترویج رویکردهای ماتریالیستی تلقی نمایند اما به هر روی واقعیت مستقل از تعلقات ذهنی افراد است و عقل سلیم حکم می کند که رابطه منطقی و عقلانی بین دستاوردها و مخارج و سود و زیان حکمفرما باشد. دلیل و توجیه اقتصادی باشگاه داری دولتی و دخالت دولت در امر ورزش حرفه ای حتی با لحاظ محذوریت ها و دغدغه های امنیتی و اجتماعی نامفهوم و گنگ است. چه لزومی دارد بدنه اقتصادی دولت و مجموعه وزارت ورزش سالانه میلیاردها تومان پول بی زبان را صرف حوزه ای می کنند که کوچکترین آورده ای برای دولت ندارد و فوتبال برای دولت آن فرزند نااهلی است که سربار خانواده شده و فقط پول خرج کردن بلد است. این مبالغ هنگفتی که اقلا حقیر از شمارش صفرهای آن عاجز است جسارتا پول بیت المال است، نه علف خرس! چرا باشگاه های فوتبال خصوصا پرسپولیس و استقلال را در یک روند قانونی و منطقی به بخش خصوصی واگذار نمی کنید؟ کدام ضرورت سیاسی، امنیتی و اجتماعی اجازه چنین واگذاری را نمی دهد؟ سروته لیگ کلا ۹ ماه هم نمی شود و بعد فلان بازیکن برای این پریود زمانی فوتبال بازی کردن باید ۱۰۰ میلیارد تومان دستمزد بگیرد؟ رانت خودرو بگیرد؟ خوشبختانه فوتبال ورزش پر افتخاری برای ما نبوده و در همه آوردگاه های جهانی وآسیایی جز حذف در مراحل اولیه چیزی ندیده ایم و آخرین جامی که در این رهگذر نه در سطح جهانی که در سطح آسیا به دست آورده ایم مربوط به عهد بوق است. اقتصاد علم است، منطق بر می تابد، چه لزومی دارد هزینه های اضافی در حوزه ای که دستاوردی برای مان نداشته است؟ اصلا چرا ما باید در همه حوزه ها نجومی هزینه کنیم و پا در یک کفش کنیم که باید بهترین در همه بخش ها باشیم. چنین بایدهایی را چه کسی به مغزمان فرو کرده است؟ نه صرفا فوتبال که در تولید هم همین بدبختی را داریم و شصت سال است که لج کرده ایم که باید خودروساز شویم در حالی که نتیجه این لجاجت بعد از ۶ دهه دو شرکت ورشکسته خودروسازی و تولیدات بنجلی است که فقط در همین ایران خودمان خریدار دارد. فوتبال هم داستانش همین است و اگر هزینه یک باشگاه فوتبال در طول یک فصل را در حوزه کشتی سرمایه گذاری می کردیم، در بدبینانه ترین حالت دو مدال طلای المپیک داشتیم. باشگاه های فوتبال وبال گردن ورزش شده اند، می توان با یک تصمیم سازنده در عرض ۶ ماه این مخارج اضافی را از سر ورزش باز کرد و این هزینه ها را صرف توسعه زیرساخت های ورزشی نمود. با ۱۰۰ میلیارد های هر بازیکن می توان ده ها مجموعه ورزشی از جمله آزادی، یادگار امام و … را می توان بازسازی و تکمیل کرد و هزار جور امکانات ورزشی دیگر را احداث نمود. لازم به موش دواندن در هر سوراخی نیست، اقلا در حوزه ورزش که تعارضی با حوزه های حساس ندارد، خصوصی سازی به معنای دقیق کلمه را امتحان کنید، جای دوری نمی رود.

About Author