توسعه و خرد سازمانی

هادی سمساریه

چه چیزی یک سازمان را یکدست و متحد می کند؟ آیا نیرویی از بالا به پایین ، به وجود آن نظم و هماهنگی می بخشد و یا روابط فیمابین باعث برقراری آن است؟ نظریات متاخر می گویند آنچه باعث بازتولید نظم موجود می شود، مجموعه مفاهیمی است که در خرد جمعی تولید و به آن مشروعیت می بخشد.
ساختار قدرت در سازمان ها دیگر آن مفهوم اقتدارگرایانه و منفی سابق را ندارد و به امری مولد اطلاق می شود که سازنده هویت و ذهنیت افراد است، اما چه افرادی؟ افرادی که در حیطه کاری خود به تناسب مسئولیت از آزادی و ابتکار عمل کافی برخوردارند و در مواجهه با ساختار سلسله مراتبی و قواعد آن منفعلانه عمل نمی کنند بلکه به آن شکل می دهند. به نظر می رسد رویکرد سازمان ها از اعمال نظم و ابلاغ دستورالعمل ها و کنترل آن به تناسب افزایش خرد و آگاهی به بسط فضا و امکانات برای بروز خلاقیت های فردی در حال گذار است و آن هایی که برخلاف این رویه عمل می کنند در مواجهه با نیروهای تحول گرا در داخل و رقبای منسجم در خارج به مشکل برخورد می کنند.
اعطای آزادی و ابتکار عمل به کارکنان را می توان در ارتباط با سرمایه اجتماعی سازمان نیز بررسی کرد. مفهومی که در سال های اخیر بسیار مورد توجه اندیشمندان حوزه روابط انسانی قرار گرفته و به مجموعه روابط و اقداماتی که منجر به ایجاد اعتماد متقابل و امکان مشارکت کارکنان در روند اجرای امور می شود دلالت دارد.
در این نگرش، به انگیزش ناشی از اعطای ابتکار عمل و فراهم نمودن امکان بروز خلاقیت فردی در مقایسه با انگیزش های مرسوم و سنتی، ارجحیت داده شده و اتخاذ این رویه را موجب ایجاد احساس مسئولیت و نوعی تعهد اخلاقی در فرد نسبت به سرنوشت مجموعه می داند که در عمل باعث افزایش توامان روحیه همکاری و رقابت می گردد. هر چقدر که قواعد خشک و دستوری از محل سرمایه اجتماعی هزینه می کنند، فراهم کردن زمینه مشارکت و سپردن ابتکار عمل به کارکنان، به آن می افزاید و تنها در سایه افزایش این سرمایه است که می توان به پیشرفت و تعالی یک مجموعه امیدوار بود.
امید است که مجموعه ها در مسیر پرورش نیروهای خلاق و متعهد گام بردارند که این امر غیر از اعتماد و اعطای آزادی و ابتکار عمل به آنان میسر نیست. امیدواریم با افزایش خردمندی و ژرف اندیشی در مجموعه ها شاهد به ثمر نشستن اهدافی چون تولید و خودکفایی باشیم که به غیر از ایجاد روحیه همدلی و انگیزش درونی راه دیگری برای آن متصور نیست و با عنایت به تجارب گذشته و پرهیز از تنگ نظری ها و تک روی ها،باید به الگوی تعاملی و علمی توسعه اعتماد کرده و آینده ای بهتر پیش روی فرزندانمان قرار دهیم.

About Author