خوش به حالش راحت شد!

ساقی آذربایجان/ به قلم: دکتر جلال معالی

برای شخصی که بدهکاره ، اونی که هَشتَش گرو نُهِش هست ،کسی که آس و پاس هستش ، مردی که شرمنده اهل و عیالش شده و آهی در بساطش نداره و نتونسته خواسته های حتی کوچک خانواده خود را برآورده کنه ، انسانی که نتوانسته اقساط و دیر کرد وام بانکی اش را پرداخت کنه و مدام زجر می کشه ، شروع هفته که شنبه باشه ،بدترین روز عمرش محسوب میشه ، چون یک هفته دیگر باید روزهای لعنتی رو بشماره.
اگر همسایه و آشنایی و اقوامش فوت کنه ، اولین جمله ای که به زبان می آره ، این جمله هستش« خوش به حالش راحت شد » .
برای آدمی که نداره ،معنی این جمله که هیچکس فردا را ندیده ،معنای پوچ و واهی دارد ، چرا که او فردایش را می بیند ،همان دیروز ،امروزش شده، هیچ فرقی برای احوالات او نکرده …
قدیما افراد خیّر توی جامعه مان آنقدر زیاد بود که حدوحسابی نداشت و انسانهای نیکوکار علی الخصوص در آذربایجان و تبریز خودمان، بر سر کار خیر رقابت داشتند و همین افراد در هر شرایطی دستگیر افراد بی بضاعت بودند که در اجتماع سر به زیر نباشند.
نیّت این افراد نیکوکار در کار های خیر بدون هیچ چشمداشتی در راه انفاق به خدای متعال قلمداد می شد ، نه ریایی بود و نه تزویر و‌نه خودنمایی و نه تظاهر.
عزیزی می گفت ، در جشن گلریزان نیمه رمضان در تلویزیون که برای زندانیان غیر عمد کمک مالی جمع می شد ،یکی از خیرین همیشه حاضروپای ثابت هر ساله دراین برنامه که کمک های شایانی هم می کنه که جای تقدیر و سپاس هم دارد وقتی درخواستی برای بکارگیری فرزندم در کارخانه اش را به ایشان دادم ، نه تنها توجهی نکرد ، اصلا به درخواست من جواب نداد، می گفت : نمی دانم اون کمک کجا و این رفتار نامعقول کجا؟
نباید وقتی دوربین های تلویزیون روی چهره مان فیکس شده ،فرد دیگری باشیم و وقتی در خفا محتاجی تقاضای یاری می طلبد ،شخصیت دیگری نشان بدیم!
ریا و تزویر و تظاهر به نیکوکاری ، آفت انسانیت و نابودگر ایمان به خدای لایزال است .
افراد نیازمند و محتاج نباید خوشبختی خود را در عدم وجود خود بدانند !
این دیالوگ های سخیف و زننده که بعد شنیدن فوت دیگری به زبان آورده میشود که«خوش به حالش راحت شد» باید از اذهان عمومی پاک گردد.
خداوند ما را نیافریده که اسم نَفَس کشیدن را زندگی بگذاریم !
خدا را شکر که کشور ما جزو ثروتمندترین کشور های جهان هست ، اما گرانی و تورم کمر شکن و له کننده، سایه شوم عفریت فقر که کمتر از مرگ نیست را از سر بیچارگان و محتاجان واقعا نیازمند ودرمانده که یا در آمدی ندارند و یا اگر دارند در چند طبقه زیر خط فقر هستند، بر نمی دارد!
چگونه است که جایگاه نیکوکاران و خیّرین در اجتماع کمرنگ شده است ؟
بیچارگان جامعه مانند همه ما حق زندگی دارند ولو یک زندگی نرمال و معمولی .
مسئولین امر و دولت باید به وضع زندگی و مالی و سکونت مردمان بی بضاعت و محتاجان آبرودار رسیدگی کنند تا در ورطه فراموشی ها گم نشوند و به فساد و تباهی هدایت نگردند ، چرا که اگرغفلت کنیم و هر ناکسی با نیّت پلیدی نیازشان را برطرف کند به راحتی می تواند خدایشان گردد.همین.

About Author