مدارس پایین شهر را دریابید!

به گزارش ساقی آذربایجان، وقتی ابلاغیه صادر شد که باید به مناطق محروم تبریز برویم، با خودم فکر کردم شاید از نظر معیشتی محروم هستند و قرار است یک چند روزی مهمانشان باشیم و دل هایشان را شاد کنیم و به بچه ها هم بگوییم هرچند که در دنیای مجازی نیستید ولی همین که با مدرسه_ تلویزیونی درس خود را ادامه می دهید جای بسی شکر دارد. ولی…

وقتی دیدم دانش آموز پایه پنجم نمی تواند پاسخ یک ضرب ساده را بدهد، فهمیدم اینجا محرومیت از لحاظ سواد بیشتر از محرومیت از لحاظ معیشت وجود دارد! تحصیل خوب، حق همه دانش آموزان کشورمان است و آموزش و پرورش به جای عزل و نصب های بیهوده هرروزه خود، باید به فکر معلمانی مناسب و تحصیل کرده برای مناطق محروم باشد و هر از راه رسیده ای را به جای معلم برای این دانش آموزان قالب نکند.

می دانید؟‌ دنیا از وقتی دیگر قشنگ نشد که کافی شاپ های شهرمان روز به روز شیک تر شدند و مدرسه هایمان خرابتر! از وقتی که یک کودک ۱۰ ساله کفش نداشت و با دمپایی سر کلاس می آمد! وقتی در زنگ تفریح به بچه ها استراحت دادیم ولی علی به خاطر اینکه کاپشن نداشت و هوا هم سرد بود نتوانست همراه دوستانش به حیاط برود!

غصه بسیار است، مشکل هم از در و دیوار می بارد. کم نیستند خیرین مدرسه سازی که شاید گاهاً نیمی از ثروتشان را برای ساختن یک مدرسه صرف می کنند. اما چندسال پیش؟ بکی از همین مدرسه ها که در سال ۱۳۸۰ در محله «قیخ متیر» احداث شده است، حدودا ۲۰ سال از ساخت آن می گذرد و بالاخره هم داخل و هم بیرون مدرسه نیاز به تعمیرات اساسی دارد؛ ولی کمبود بودجه، بهانه این روزهای همه مدیران است که واقعا هم بهانه بجایی است! خیرین مدرسه ساز هم تعهد نداده اند که تعمیر مدرسه ها هم بر عهده آنان است! آنها هم تا حدی می توانند در این کارهای خیر سهیم باشند و بقیه این کارها بر عهده دولت است که بار این تعمیرات را به دوش بکشند.

حیاطی که یک گودی بزرگ وسط آن است، حیاطی که دیوار هرچهارگوشه اش ریخته و کلاسی که سقفش ترک برداشته، واقعا تأمل برانگیز است!
بالاخره مدرسه جایی است که باید زیبا باشد تا دانش آموزان را جذب خود بکند!

 

مثلا همین منطقه ولیعصر خودمان چه مدرسه های زیبایی که ندارد! از در و دیوارش زیبایی می بارد! ولی خب در منطقه ۴۲ متری تبریز، زیبایی که وجود ندارد هیچ، شیشه های مدرسه ها هم شکسته هستند! الان مدت هاست کلاس «اول ۲» در زمستان از سوز سرما و در تابستان از شر پشه ها و حشرات در امان نیست! تا به حال دقت نکرده بودم که یک شیشه انقدر می تواند مهم باشد!

 

تازه دارم معنی این ضرب المثل را می فهمم؛ نه به آن شوری شور، نه به این بی نمکی!
فکر کنم منظورش این است که: «نه به آن زیبایی بیش از حد مدرسه های بالاشهری و نه به این شیشه شکسته مدرسه پایین شهر که یک سال است همینطور مانده!»

فقط بعضی وقت ها با خودم فکر می کنم؛ کاش دنیا به دو قسمت تقسیم نمی شد؛ بالاشهر و پایین شهر!

قبلا عادتی به توجه به آمار و ارقام نداشتم؛ نه آمار کرونا، نه آمار کودک همسری و نه حتی آمار کودکان محروم و‌ کم برخوردار از تحصیل!
اما در این مدتی که سر و‌ کارم با فرشتگان معصوم و محروم بود، فهمیدم که باید آمار برایم‌ مهم باشد!

بیش از ۲.۳۰۰.۰۰۰ کودکِ بین ۶ تا ۱۷ سال، از یکی از حقوق اساسی خود یعنی تحصیل، محروم مانده اند.

۲/۳ میلیون نفر بازمانده از تحصیل، یعنی افزایش دست‌کم ۲/۳ میلیون فرصت بزهکاری، از دست رفتن دست‌کم ۲/۳ میلیون فرصت برای افزایش تولید مادی و معنوی کشور، یعنی ۲/۳ میلیون فردی که به‌ خاطر بهره‌مند نبودن از حقوق اولیه‌ خویش سرخورده شده‌اند، یعنی افزایش شکاف طبقاتی و نابرابری درآمدی و…

فراموش نکنیم؛ هزینه‌ای که امروز برای ادامه تحصیل کودکانِ ترک‌ تحصیل‌کرده پرداخت نمی‌شود، در آینده چند برابرِ آن باید برای زندان و کانون‌های اصلاح و تربیت پرداخته شود…!

About Author