مدیران غیر بومی ، بیکاری جوانان بومی

اختصاصی ساقی آذربایجان/ دکتر جلال معالی

من یک رزمنده و جانباز جنگ تحمیلی هستم. در زمان جنگ به م ،یعنی کل رزمندگان می گفتند : رزمندگان اسلام..
اما اونموقع به ما نگفته بودند که بعد از جنگ که با یک‌گوش کَر حاصل از موج انفجار و کلی ترکش خمپاره و بمب خوشه ای که از جبهه به یادگار آوردی و مصرف یک مشت که نه دومشت دارو که تا آخر عمر باید استفاده کنی و لذتش را ببری و خلاصه اینکه جا گذاشتن جوانی و سلامتی در خاکریز و سنگرها برای دفاع از خاک مقدس وطن ، روزی را خواهی دید که برای بکار گیری تنها فرزندت ، جلوی هرمدیر بلد و نابلدی باید گردن خم کنی ، تازه اگر از اتاقشان بیرونت نکردند،شاکر باشی و سر تعظیم فرود بیاوری!
اما اینکه اکثر مدیران غیر بومی هستند که حرف ندارد ، قدر مسلّم از نظر وجهه عمومی ،مدیران باید بومی باشند، با همین مردم بزرگ شده باشند تا علاوه بر شناخت اساسی از مردم و فرهنگ اجتماعی و عمومی ،رفتار و عقاید و از همه مهمتر آشنایی با محلات و حتی لهجه ها را خوب بشناسد.
شما از میدان ساعت بخواهی به شنب غازان و خطیب بروی ،شاید ۱۵ دقیقه با خودرو زمان ببرد ، خطیب و شنب غازان ازمحلات پر افتخار شهر تبریز هستند و جالب اینکه لهجه شیرین و خوش بیانی هم دارند و مدیران و علی الخصوص رسانه ها ومسئولین باید این موارد را بشناسند.
اون روز توی سهند برروی نیمکتی کنار خیابان که شهرداری سهند نصب کرده،نشسته بودم در عرض ۱۰ دقیقه ۳۲خودرو با پلاک های دیگر استان ها از اون محل رد شدند ، فکر می کردم که اینها در این شهر به چه کاری مشغول هستند ، یهو خاطرم آمد که ای بابا ،وقتی از اقوامش در اداره ای و شرکتی و بانکی و…مدیر تشریف دارد ، مسلّم است که برای این حضرات کار مهیًا و آماده است و فقط کافی است بایک زنگ تلفن همراه ، پسر خاله ها و دختر دایی ها ،عم قیزی،و .. عم اوغلی ها، جذب کار شوند ،نیازی هم نیست حتما در آزمون استخدامی قبول شده باشد ،فقط کافیست از اقوامش سر پْستی رئیس یا سِمَت مهمی داشته باشد .
ضرر وزیان اینگونه جذب های نامربوط ،علاوه بر صدمه زدن بر پیکره جامعه، در امور اداری نیز مسلّما عواقب خوشی به بار نخواهد داشت ، چرا که اساس بر شایسته سالاری است ، جوانی که تخصص کار واگذار شده اش را ندارد و صرف پارتی بازی ، رانت و..در مسندی جا خوش کرده ،نخواهد توانست مفید واقع شود ،چون بلد نیست ، هر کاری تخصص خودش را می خواهد!
جوانان ‌از فرط بیکاری به شغل های کاذب روی می آورند.
اجازه بدید مثالی بزنم، اگر فردی که مهندسی کشاورزی دارد را مدیر یکی از شبکه های تلویزیونی یا رادیویی در صدا و سیمای کشور بکنند ، چون این کار تخصص لازم خودش را می خواهد ، مسلما خواهد ماند. کارمندان صدا و سیما در دانشکده تخصص لازم را کسب می کنند.
پر واضح است وقتی مدیری از اقوام و آشنایان خود در محل کارش استفاده کندتا مبادا بیکار باشند ، جوانان با تحصیلات دانشگاهی و فرزندان جانبازان با تحصیلات آکادمیک مجبور به رو آوردن به شغل های کاذب هستند ! از جوانی که زحمت کشیده و درس خوانده باید در شغل مناسب استفاده کرد، همه که سرمایه کافی ندارند تا مغازه ای باز کنند و کار کنند! در این میان برای فرزندان جانبازان نیز کم‌لطفی هایی صورت گرفته است .کی بهتر ازفرزندان کسانی که در اعتلای خاک مقدس کشورشان سینه سپر کردند و در گرمای کشنده غرب و جنوب کشور و با کلی تجهیزات نظامی متصل به خود و نیش عقرب و مار و حشرات لحظه ای عقب ننشستند؟
کدام یک از شما حضرات مسئولین ، می تواند در آن خاکریز ها و سنگرها که حتی نمی شد سرپا نماز خواند ، فقط یکروز دوام بیاورد؟
آیا درک بیکاری فرزند جانبازی که شما از برکت وجود همین عزیزان جانباز ،پشت میز ریاست لم دادید، واقعا اینچنین سخت هست ؟
جانباز عزیزی با چشمان اشکبار می گفت : من جانباز ارتش هستم واز بنیاد ۱۵ درصد دارم،به همین خاطر درصد کم ،پسرم را استخدام نکردند ، می گفت اگر زمانی که منطقه بودیم ، می دانستم در آینده از روی درصد جانبازی کلا قضاوتمان خواهند کرد ، طوری مجروح می شدیم که لااقل الان اینگونه رفتارحقارت آمیز با ما نمی کردند..مگه نوع و مدل مجروحیت دست خودمان بود که الان سرافکنده مان می کنید؟
جالب توجه اینکه۹۰درصد جوانان بومی وفرزندان عزیز جانبازان با تحصیلات بالا در گارسونی فست فود ها و فروشندگی در سوپر مارکت ها و سفیر پیتزایی ها با حقوق کم و بدون بیمه روز های خود را سپری می کنند!
کدام مقام مسئولی باید پاسخگوی این بی توجهی ها نسب به بیکاری جوانان و فرزندان جانبازان باشند؟
فرزندان جانبازان زمانی به نام پدر شان مفتخر بودند ولی اکنون سر به زیر دارند چون دیگر نمی خواهند رفتار های حقارت گونه با پدر شجاعشان را به چشم ببینند و قطره های اشک از گونه هایشان سرازیر شود.
متاسفانه با جانبازان که براستی شهدای زنده کشورمان هستند ،بد تا کردید ،بد…همین

About Author