هیات مدیره “تمام کرمانی” دلسوز آذربایجان نیست!

حاکمیت و تصمیم گیری هیات مدیره “تمام کرمانی” بر شرکت ملی صنایع مس ایران، نه تنها مصداق عدالت نمی تواند باشد، بلکه تداوم چنین انحصار مدیریتی و تصمیم گیری بر منابع و عایدات ناشی از ثروت منطقه، مصداق عینی خودمحوری و خودکامگی سیاسی، اقتصادی و مالی به شمار می رود!

موضوع مطالبه حقوق مادی و معنوی آذربایجان و منطقه ورزقان از شرکت ملی صنایع مس ایران، اگرچه سال هاست به عنوان حقی قانونی، مورد پیگیری مردم منطقه و برخی مسوولان دلسوز قرار گرفته و این مطالبه گری در ماه های گذشته و به موازات طرح “استقلال مس سونگون”، وارد فاز جدی تر خود شده، با این حال نه تنها این مطالبه گری به نتیجه شفاف و مشخصی منتهی نشده، بلکه همچنان شاهد اجحاف و تداوم دهن کجی لابی کرمان به این مطالبه گری بحق هستیم.

جدای از سنگ اندازی های اخیر باند کرمانی ها بر سر راه استقلال مس سونگون که البته در جای خود و طی مطلبی جداگانه به آن خواهیم پرداخت، حذف و برکناری تدریجی مدیران آذربایجانی از دایره مدیریت های کلان مس ایران در ماه های گذشته، نگرانی بسیاری از مردم و برخی مسوولان را افزایش داده است؛ موضوعی که با وجود سهم حداکثری ذخایر معدنی و گردش مالی تولیدات مجتمع مس سونگون به عنوان بالاترین ظرفیت معدنی مس ایران، تداوم داشته و ماه هاست شاهد حذف و خروج مدیران آذربایجانی از دایره تصمیم گیری، مدیریت و نقش آفرینی عادلانه و برابر در چرخه مدیریت مس در کشور هستیم.

در این میان و در کنار حذف مدیران آذربایجانی از چرخه مدیریت های شرکت ملی صنایع مس ایران در ماه های گذشته، لابی کرمانی، در تلاش برای تکمیل پروژه حذف آذربایجانی ها، مانع از معرفی نماینده ای از منطقه آذربایجان و مدیران ارشد آذربایجانی مس ایران به ترکیب هیات مدیره این شرکت می شوند، هیات مدیره ای که در حال حاضر، یک کرسی خالی دارد و حضور یک مدیر آذربایجانی در این کرسی، حق طبیعی و عرفی آذربایجان می باشد.

این اجحاف و دهن کجی ها در شرایطی تداوم دارد که به نظر می رسد، ایفای نقش و پیگیری مسوولانه و جدی مقامات ارشد استانی، به ویژه شخص حجت الاسلام آل هاشم، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه تبریز، استاندار آذربایجان شرقی، نمایندگان استان، از تبریز تا ورزقان و کلیبر و اهر و غیره، بتواند علاوه بر توقف حاکمیت شبه مافیایی کرمانی ها بر تمامی ارکان تصمیم سازی، تصمیم گیری و مدیریتی مس در کشور، زمینه را برای احقاق حق منطقی و قانونی منطقه در هر دو بخش مدیریتی و مالکیتی فراهم آورد.

بی تردید، حاکمیت و تصمیم گیری هیات مدیره “تمام کرمانی” بر شرکت ملی صنایع مس ایران، نه تنها مصداق عدالت نمی تواند باشد، بلکه تداوم چنین انحصار مدیریتی و تصمیم گیری بر منابع و عایدات ناشی از ثروت منطقه، مصداق عینی خودمحوری و خودکامگی سیاسی، اقتصادی و مالی به شمار می رود!

About Author