دولت بیانیه ها و روابط عمومی های ناآشنا

*بقلم: وحید خدادادی

از زمان تاسیس اولین روزنامه در ایران نزدیک به دو قرن می گذرد. درمسیر پـر فـراز و نشـیب تـاریخ مطبوعـات مشاهده می کنیم که مطبوعات ایران مطابق با شرایط تئوري اقتدارگرا متولد شده اند ودر سیر رشد خود هیچگاه جز در دوره هاي خاص از آزادي برخوردار نبوده اند! متاسفانه عمر کوتاه این دوره ها نیز مجال نهادینه شدن آزادي و استقلال حرفه روزنامه نگاري را فراهم نساخته است. در مقابل نظریه اقتدارگرا که همواره در صدد ایجاد جامعه ای تک صدایی بر اساس منویات اشخاص بوده است، نظریه آزادی گرا که با ظهورچهره هایی نظیر جان استوارت میل و جان لاک در بطن فلسفه غرب شکل گرفت، معقتد است که مطبوعات ابزار حکومت نیستند، بلکه بیشتر وسیله عرضه واقعیت ها و استدلال ها هستند بـه طوري که بر اساس آنها مردم می توانند حکومت را مورد نظارت قرار دهند و اذهان خـود را بـراي ارزیـابی سیاسـی آن آماده سازند.
در نظام اجتماعی و سیاسی ایران این روزها در کنار قانون مطبوعات که رسانه ها ملزم به رعایت مفاد آن هستند، برخی از تنگ نظری ها و درک ضرورت های خاص اجتماعی هم در انتشار مطالب ، اهالی رسانه را دست به عصا کرده است. همین کافی نبود که اخیرا در کنار قانون مطبوعات و ضرورت های امنیتی و اجتماعی نهادهای دولتی هم سعی در ایجاد محدودیت های جدید برای مطبوعات دارند. در روزگاری که به سبب بی مهری ها و قوانین من درآوردی در سال های اخیر کمر مطبوعات شکسته، گویا روحیات آقایان مسئول بیشتر بر سبک و سیاق تعریف و تمجید بیشتر سازگار است و احیانا اگر در این بین رسانه ای خرق عادت نماید و بخواهد توسن اندیشه را بر سبیل نقد به جولان درآورد، حسابش با کرام الکاتبین است و از هزارویک جا حملات شروع می شود تا همین انتقادات نیم بند هم مجال طرح نداشته باشد. اخیرا آن چه مد روز شده داستان بیانیه نویسی روابط عمومی هاست که متاسفانه بعضا دوستان رسانه ای مدیریت آن را بر عهده دارند و تا در یک شماره از روزنامه به عزیز بزرگواری بگوییم که بالای چشمت ابروست، چنان چشم غره ای می آیند که رسانه بینوا مجبور می شود تا عطای نقد را به لقایش ببخشد. در سایه سار همین رفتارها و اخبار پاستوریزه رسانه های داخلی دیدیم که چگونه رسانه های داخلی در حوادث اخیر محلی از توجه نبود و رسانه ای که در پس پرده تولد آن ، هزارویک حرف وحدیث وجود دارد، درآن سوی مرزها میدان داری کرد و هر چه دل تنگش خواست گفت و کسی هم برای اخبارش نتوانست بیانیه صادر نماید. فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کلانشهر تبریز آغشته به انواع و اقسام تعارفات معمول، خسته کننده و رودربایستی های بی خود است و رسانه های محلی هم در تبعیت از این رویه نامیمون، مجبور است جز به تمجید قلم نراند و اخبارش عرض ارادتی به محضر آقایان باشد. جمله طلایی خسرو روزبه در دادگاهش آنجا که گفت وقتی کودکان کرمان ظهر هنگام صرف ناهار سر به صحرا می گذارند تا از طریق علف خوری، سدجوع نمایند، نمی توانم بگویم همه چیز عالی است، مصداق این روزهای ماست. هزارویک مشکل و بی تدبیری در مدیریت آقایان وجود دارد که نیازمند نقد و در نتیجه اصلاح است تا اقدام به انتشارش می کنیم، دستگاه بیانیه نویسی شروع میشود و این روزها یکی از بزرگترین مشغله های ما انتشار این بیانیه هاست و تا مطلب انتقادی چاپ می کنیم، پیش پیش برای روزنامه فردا محل جوابیه و بیانیه را آماده نگه میداریم که مثلا طبق قانون مطبوعات عمل کرده باشیم

About Author