رنج های کربلا ، عبرت‌هاي عاشورا

اختصاصی ساقی آذربایجان/ به قلم : مسعود برزگر جلالی

اربعین امسال نيز فرا رسيد.حال و هواي همه شهرها به ياد و نام امام حسين(ع) تغيير يافته و خاطره تلخ کربلا نا خودآگاه دراذهان، زنده و تداعي مي شود .
حسين که بود و براي چه شهيد شد؟
شايد اين ساده ترين سوالي باشد که بتوان به مناسبت اين ايام از خود پرسيد . سوالي به ظاهر ساده اما حقيقتاً بسيار مهم وآگاهي بخش !
چرا که آگاهي و بصيرت مهمترين شاخصه حادثه عاشورا بود وحوادث مشابه که پس ازآن در تاريخ اسلام به وقوع پيوست . حوادثي در امتداد حکمت علوي و سنت حسني و قيام حسيني !
عنصرآگاهي و دانايي خميرمايه شکل گيري تراژدي بزرگ انساني درعصرعاشورا و در صحن کربلاست . همان عنصري که امام حسين (ع) بر اساس آن يک واجب ديني يعني سفر معنوي حجّ را نا تمام گذاشت و براي اقامه يک واجب مهم ديگر دين يعني امربه معروف و نهي از منکر و تنوير افکار عمومي درشناختن حق و باطل و به تعبيري تشخيص حاکميت باطل در برابر قول حقّ ، رهسپار شهادت گرديد .
انتخابي آگاهانه با استناد به بصيرت. عقل مي گفت بمان ، عشق مي گفت برو!
حسين (ع) براي اولين بار ، عشق و عقل را بهم آميخت و کاري کرد کارستان که با گذشت ۱۴۰۰ سال همچنان نام و يادش زنده است و هر روز زنده تر مي شود و اين بود معجزه وحدت عشق و عقل که به تعبير بسياري از فيلسوفان ،اين دو عنصر روحي و فکري در طول تاريخ به هم در نياميخته اند و عاقلان در مسيري حرکت کرده اند و عاشقان در مسيري ديگر و همواره راه اين دو گروه از هم جدا بوده است اما زمانی که در کنار هم قرار گرفته اند حماسه تاریخی آفرده اند.
اما حسين (ع) آموخت که هم مي توان عاشق شد و هم عاقلانه تصميم گرفت و آنگاه يک واقعه و رخداد عظيم و شگرف با نيروي زائد الوصف اين دو خلق کرد و به تاريخ بشريت عرضه نمود .
حسين (ع) بعنوان يک راهبر و يک امام و يک پيشوا ، جهت را به شيعيانش نشان داده و حجّت را بر آنان تمام کرده است . و حقيقتاً آنانکه در طول تاريخ در اين جهت حرکت کرده اند حسيني شده اند و آنانکه توان حرکت نداشته اند ، امّا عشق حسين بر دل داشته اند ، مانده اند و کاري زينبي کرده اند و گروه سومي که نه رفته اند و نه مانده اند و کاري نيز نکرده اند ، همان مسير يزيد و منافقین را طي نموده اند !
امّا آنچه حرکت حسينيان و زينبيان را در طول چهارده قرن از وقوع حادثه کر بلا ، دوام و نيرو داده است همان عشق حسيني از يک سو بعنوان آغازگر حرکت و سپس شعور و انديشه ، بعنوان دوام دهنده آن بوده است .از عشق که بگذريم به عقل مي رسيم . عقلي که ما را به تدبّر و انديشه عميق در چگونگي شکل گيري تراژدي بزرگ کر بلا در ظهر عاشورا رهنمون مي سازد . همان چيزي که از آن با عنوان عبرتهاي عاشورا ياد کنيم .
درست است که کربلا ، نزديک به چهارده قرن پيش اتفاق افتاده امّا تاريخ تشيع ، گواه آن است که پايه هاي شکل گيري قيام امام حسين (ع) همواره در حکومتهاي گوناگون با اشکال متفاوت وجود داشته است . به عبارت ساده تر اينکه در طول اين چهارده قرن ، حسينيان و يزيديان با عناوين ديگري همواره رودر روي يکديگر بوده اند و اگر چه مشابه عظمت و قداست کربلاي حسين (ع) نبوده و نخواهد بود امّا در امتداد اين دو جريان فکري همواره شاهد نمونه هاي بسياري به تاسي از آنها بو ده ايم .يعني بي توجهي به عبرتهاي عاشورا از سوي مسلمانان و شيعيان در طول اين قرن ها باعث کشت و کشتارها و خون ريزي هاي مومنين در بلاد اسلامي گرديده و زمينه براي تجاوز و تحقير و سوء استفاده خوارج فراهم شده است .
تلخي حادثه کربلا به اندازه اي عميق و عبرت آموز است که نگارنده در مباحثه با يکي از وهابيون در مدينه منورّه در اين خصوص اين جمله را از زبان اين طلبه وهّابي و مبلّغ وهابيت در موسم حج تمتع با افتخار مي شنود که مي گويد :يزيد غلط کرده که با امام حسين (ع)چنين رفتاري کرده است !!! به گواهي تاريخ چهارده قرني اسلام عزيز ، اگر فراموش کنيم که هر روزمان عاشورا و هر جايمان کر بلا است نخواهيم توانست به انرژي ماورايي ناشي از اتحاد عشق و عقل برسيم و اگر عبرت هاي ارزشمند حادثه کربلا را محققانه نصب العين و آويزه گوش قرار ندهيم ، نخواهيم توانست وظيفه خود را بعنوان يک شيعه حقيقي و واقعي امام حسين (ع) در هر عصري و هر مکاني به منصه ظهور و بروز برسانيم ./

About Author