کنکور، تاریکخانه پُر پول

اختصاصی ساقی آذربایجان/ وحید خدادادی

چند روز پیش و مصادف با اعلام نتایج آزمون سراسری و بنا به دعوت بنیاد سنجش و در قالب یک نشست خبری مهمان این مجموعه بودیم و از قضا دو تن از مشاوران ارشد سازمان سنجش هم بنا به دعوت مجموعه در جلسه حضور داشتند. فارغ از سوالاتی که همکاران محترم در رابطه با بحث داغ و شیرین این روزها یعنی نتایج آزمون و انتخاب رشته داشتند و با توجه به حضور این دو عزیز فرصت مناسبی پیش آمد که حرف دل میلیون ها ایرانی و بخصوص والدین محترمی که فرزندانشان درگیرکابوس کنکور سراسری است، مطرح شود هر چند پاسخ درخوری دریافت نکردیم.
مهم ترین و دم دستی ترین سوال از این عزیزان این بود که دوستان در سازمان سنجش چه خبر است؟ چرایی طرح سوال را باید در درون اتفاقات این چند دهه بخصوص دو سال اخیر و برآیندی که از نتایج کنکور داریم جستجو کرد. علی رغم آن که تلاش های بسیاری در سطح نخبگان علمی و کارشناسان امر در جهت برچیدن بساط کنکور در همه این سال ها صورت گرفته، نه تنها این پدیده غیر عقلانی از ساحت علمی کشور رخت برنبست بلکه در یکی دو سال اخیر، دو مرحله ای هم شد تا درآمدهای حاصله و گردش مالی وحشتناک این قضیه دو برابر شود و در سوی مقابل استرس های حاکم بر خانواده ها نیز باز دو برابر. موسسات آموزشی، کتب درسی کمک آموزشی، کتب درسی کنکوری و تستی و پدیده های دیگری که زاییده کابوس این آزمون سراسری است و نتایج منتشره حاکی از خداحافظی طبقات ضعیف جامعه با دانشگاه و طبقاتی شدن تحصیل دارد. هر چند در پاسخ پرسش ما که چرا باید همه ساله شائبه لو رفتن سوالات کنکور افکار عمومی را بیازارد و این تلقی ایجاد شود که متخلفین امروز چرا پای کلاس های درس دانشگاه آن هم در رشته های حساس حضور دارند، با تکذیب و حاشای این دوستان همراه بود ولی همچنان که در نشست فوق هم اشاره کردیم، کنکور این پدیده علمی شوم که از نظر بسیاری از کارشناسان امر موضوعیت خود را از دست داده است، تاریکخانه ای است که چراغی را بدان راه نیست! البته که با این حجم تراکنش مالی در این وادی سودجویان مخالفان جدی برچیدن بساط آن باشند ولی نباید فراموش کرد که تراز علمی دانشگاه های کشور هر روز بدتر از دیروز است و رتبه علمی دانشگاه های ما در جهان در طول این چند دهه حاکی از این واقعیت تلخ است.
نتایج آزمون سراسری امسال و سهم ۸ درصدی فارغ التحصیلان مدارس دولتی از قبولی ها نیز دیگر واقعیت تلخی است که به سلسلسه جلیله این وقایع تلخ ضمیمه شد و نشان داد که ما هم در سطح آموزش عالی و هم در سطح آموزش و پروروش نیازمند یک انقلاب رفتاری هستیم و تا زمانی که رویه جاری به جهت رعایت مطامع سودجویان ادامه داشته باشد، آش همان آش است و کاسه همان کاسه! خروجی این نظام آموزشی فشل و چنین آزمون هایی می شود جامعه علمی که امروز شاهدآنیم و نتیجه مدیریت چنین فارغ التحصیلانی می شود بلبشوی مدیریتی حاکم و مدارک دوزاری که امروز خیلی ها دوتا دوتا از هر مقطع دارند و بعضا با خود می اندیشیم که اگر قرار بود کسی بر اساس آیتم های استاندارد و یک نظام آموزشی مدرن و علمی تحصیل کند چگونه می شود که بتوان مدارک تحصیلی تکمیلی در رشته های مختلف را اخذ کرد؟ بازار کار در ایرن وجهان به سمت تخصص گرایی پیش می رود و انصافا که خروجی دانشگاه های ما هم بعید است بتواند پاسخگوی چنین بازار کاری باشد. آگاه باشیم و بدانیم که این رویه فردای ایران را با مخاطرات جدی در حوزه های مختلف خصوصا مشاغل حساس خواهد کرد و خدا به داد این مردم برسد با این مدارک تحصیلی کیلوئی که در نهادهای آموزشی ما صادر می شود!

 

About Author