یحیی شیدا، شاعر، نويسنده و روزنامهنگار برجسته ايران، سال ۱۳۰۳ در تبریز به دنیا آمد. پدرش حسن یوزباشی چرندانی و از محله چرنداب تبریز بود. در زادگاهش به تحصيلات ابتدايي و متوسطه پرداخت. به گفته خود مقطع ابتدايي را در مدرسه جامی خوانده است و بعد به مدرسه ادب آمده و در رشته رياضی مشغول به تحصيل شده است و از آنجا كه با رياضی هم آرامشي پيدا نكرده، به هنرستان وارد شده و در رشته مكانيك به تحصيل پرداخته است و دوباره اين رشته نيز چون باب ميل شيدا نبوده به مدرسه ادبی فردوسی رفته و در آنجا ديپلم گرفته است.
مرحوم يحيی شيدا گفته «از ۶ سالگي بهخوبي شعر را درك كردم و اشعار خوبم را از اشعار بدم جدا نمودم و بعدها به چاپ رساندم و پس از چاپ به ياد ميآوردم كه يك حرف به جا مانده و يا اشتباه نوشته شده است آن را فوراً اصلاح نمودم». يحيی شيدا مدتي در مدرسه «طالبيه» تبريز به رشته علوم دينی به تحصيل پرداخت و به زبانهای آلمانی، عربی و تركی و فارسی آشنايی كامل داشت. شيدا در اشعارش از نام خانوادگي خود تخلص كرد. وي چون از نوجواني در سرودن شعر تبحر داشت و از ذوق و استعداد كافي در شعر برخوردار بود. بههمين دليل مورد توجه قرار واقع شد و در زمره شعرای خوش قريحه و لطيف طبع درآمد.
ديوان اشعار وي بالغ بر ۲۵ هزار بيت است كه شامل اشعار تركي و فارسي اوست. اگر چه وي در اشعارش طبع آزمايي كرده، اما به سرودن غزل بيشتر تمايل داشته است و دكتراي افتخاري خود را از مركز دانشگاه باكو دريافت كرده است. البته يحيي شيدا دو اتفاق مهم را در زندگي خود بيان كرده است كه يكی «ساري كؤينَك» (زيبايي شعرم) و دومی «ادبيات اوجاغی»(در سه جلد نفيس) و از مهدي بيگ شقاقی خواسته كه اشعار وی را جمعآوری و ترجمه كند.
وي نزديك به ۶۰ سال در حوزه ادبيات فرهنگي آذربايجان در خصوص «ادبيات اجتماعي تبريز» در نظم و نثر فعاليت ادبي داشته است. وي بيان كرده كه اولين شعر خود را به زبان فارسي سروده و در مجله «كانون شعرا» به چاپ رسانيده و ۵۰ نسخه آن را از مجله دريافت كرده و به دوستان و آشنايانش هديه داده است. شيدا اولين شعر تركي خود را نيز در تبريز به چاپ رسانيده است. معلم ادبی وی در حوزه وزن و قافيه «جعفر خندان» بوده و میگويد: «وي به من خيلی ياری رسانده و نكات بسيار مهمي را در اين حوزه برايم» آموزش داده است. شيدا از دوره جوانی همكاري خود را با مطبوعات آذربايجان آغاز كرده و تمامي نوشتهها، مقالات و اشعارش را در صفحات روزنامه به چاپ ميرساند. يحيي شيدا سردبير چند مجله كه عبارتند از «آذرمرد، مهد آزادي، روزنامه مامد، راننده و چكاو» بوده است. شيدا داراي چندين تأليفات به زبان فارسي و تركي بوده است و قسمتي از آنها را نيز به چاپ رسانيده است كه از جمله آنها ميتوان به: «جنايات زن يا شاهكارهاي طبيعت»، «ادبيات اوجاغي»، «درياي متلاطم، تلاسهها»، «آرمان من»، «پسرخان»،«استاد شهريارين توركو»، «اودلار وطني»،«اودلي سؤزلر»، «ميرزاعلي معجزين پاييلماميش اثرلري»، «سئزيم قولو»، «بیريانين اؤرك سوزو»، «اون جزوهلر»، ادبيات اوجاغی شامل «شرح حال دويست تن از شاعران آذربايجاني است» كه به زبان فارسی سروده است. يحيي شيدا عنوان میكند كه از استاد «شازدا شيرامين» كه صوفی مسلك و بزرگ عالم فلسفه بود؛ دو سال در محضر ايشان به يادگيري فلسفه و علم معاني و بيان پرداخته است. البته وی در سال ۱۳۲۷ مشغول به نوشتن به صورت جدي شد، طوري كه سرودههايش را به كسي نشان نمیداد و در سال۱۳۳۱ و سال ۱۳۳۲ در حضور يكي از شاعران مذهبي تبريز كه به «مولانا يتيم» معروف بود به فراگيري شعر و قريحه شعري پرداخت. البته حوزه شعری براي شيدا محدود نماند و وی به فعاليتهاي مطبوعاتی و داستاننويسی روی آورد. از زمان انقلاب اسلامي انجمن ادبي را تشكيل داد، در آنجا بيشتر جوانان را تشويق و تربيت كرد كه بيشتر آنها «ادبيات شناس، معلم و استاد» هستند. البته زمان انقلاب اسلامي انجمنها را به صورت محرمانه در خانه برگزار ميكرد. تا اينكه علاقه جوانان و پيشكسوتان و ادب دوستان به اين مكانهاي ادبي صميمي بيشتر شد و به فعاليت ادبي پرداختند. سبك شعری يحيی شيدا آذربايجانی است و در قصايد فارسي از شاعراني چون لاهوتی، ميرزاده عشقی، فرخی يزدی، شهريار تأثير پذيرفته و در اشعارش از آنها نيز استفاده كرده است. شاعر مورد علاقةشيدا حاج رضا صرّاف (معروف با غزلياتش) است. یحیی شیدا شاعر و نویسنده و روزنامه نگار توانای کشورمان پس از ۶۰ سال تلاش در عرصة فرهنگ و ادب در ۲۹ مهر۱۳۹۰ در منزل خویش در شهر تبریز به دیار باقی شتافت. مرحوم استاد شهريار به يحيي شيدا گفته كه منظومه «ساري كؤينك» سروصداي زيادی كرده و درحال اجراست؛ تو با اين شعر قيامت با پا كردی و هر روز ضبط را روشن میكنم و با جان و دل آن منظومه را گوش ميدهم. منبع: ایبنا
پست های مرتبط
المیرا شریفی مقدم؛بازجوی رییسجمهور؟
عابدِ عارف درّیتیم
تهران به استقبال احیای ربع رشیدی تبریز رفت