تبریز، گرفتار بی تدبیری، گرفتار بی تبریزی

اختصاصی ساقی آذربایجان/ به قلم : وحید خدادادی

اخیرا خبری در خروجی رسانه های داخلی با این عنوان که “شیراز پایتخت محیط زیست و همدان پایتخت گردشگرى آسیا شد” قرار گرفت و از آن رو در مقام مقایسه برآمدیم تا عنوانی بهتر از تبریز، پایتخت بی کفایتی به ذهنمان خطور نکرد!
شما بگوئید نیمه خالی لیوان را دیدن و احتمالا آن دیگری بخواهد با طعنه از توسعه تبریز نیز سخنی بگوید! در همین باب لازم است که مفهوم توسعه به معنای دقیق آن تبیین و پارامترهای ارزشیابی نیز استخراج و بر اساس همین پارامترها کلانشهر تبریز و استان آذربایجان شرقی سنجیده شود تا دقیقا مشخص شود که آیا ما توانسته ایم مسیر پر سنگلاخ تحقق توسعه را بپیماییم؟ یا بهتر یگوییم آیا اصلا در مسیر توسعه قرار داریم؟ و در نهایت اینکه اگر پاسخ ها منفی و امر توسعه محقق نشده است، چه موانعی بر سر راه آن وجود دارد؟ این مهم را در قالب گزارشی مبسوط و مفصل و در روزهای آتی منتشر خواهیم کرد اما قبل از آن خدا وکیلی اگر بخواهید کلاهتان را قاضی و وضعیت ما را بسنجید، نمره ای می دهید که اقلا مشروط نشویم؟ تا دیروز دستگاه های اجرایی محل کشمکش مدیران ارشد استان و نمایندگان بود و برخی ادارات کل از داشتن مدیر کل بی بهره و عمدتا با حکم سرپرستی اداره می شدند. مشکل ادارات کل دقیقا بعد از بیش از دو سال که از روی کار آمدن دولت جدید می گذرد، همچنان ادامه داشت و اکنون که با شما سخن می گوییم بخشی از آن مشکلات هنوز رفع نشده است. چه مراسم تودیع و معارفه ای که به جهت کشمکش قدرت میان مجلس و دولت به هم نخورد و چه پشت پرده هایی که می تواند هر کدام یک رمان تراژیک در سطح بینوایان باشد با این تفاوت که کلیدواژه و بن مایه کشمکش های این رمان قرن نوزدهمی به تعبیر هوگو بر نان و سیر کردن شکم است و در عصر حاضر و در تبریز بینوا بر سر قدرت! شاید اگر کمی به عمق داستان زوم کنیم، بشود مابه ازای شخصیت های داستان را در شرایط کنونی هم پیدا کرد البته با این تفاوت که آنجا ژان والژان بخاطر یک قرص نان شیشه می شکند و اینجا کرسی مدیریت است که شیشه ها می شکند و شرارت ها می بارد و در نهایت کوزت، از بطن این سروکله زدن های نامشروع می افتد. از داستان مدیران کل که فارغ بشویم، این بار نوبتی هم که باشد نوبت مدیریت های ارشد است، لقمه های پر چرب و نرمی که هر دهانی را آب بیاندازد و هر بی اخلاقی را توجیه نماید. گفتند نگوئید، بی اخلاقی است، گفتیم باشد، شاید حق با شماست و مراعات حال کردیم اما به نظرتان آشی که می پزید، زیاد شورش نکرده اید؟ بی تردید انتشار اخباری در رابطه با وضعیت جسمانی افراد در هر کسوتی که باشد باید با دقت تمام صورت گیرد ولی تا کی قرار است آذربایجان شرقی درگیر چنین محذوریت های اخلاقی باشد؟ معاون سیاسی وزیر را به تبریز می کشانند و بر سر جانشینی، گیس و گیس کشی می کنند و بعدش رسانه ها را متهم به بی اخلاقی می کنند؟ اگر معیار عمل به مرّ اخلاق است، شما داعیه داران اخلاق و مدعیان مکارم اخلاقی چرا باید به جای تلاش برای پر کردن جای خالی استاندار به فکر تصاحب جایگاهش باشید؟ به نظرتان کدامیک جزو رذائل اخلاقی است؟ رفتار شما یا رسانه ها؟ در سریال ۲۴ وقتی مدیر واحد ضد تروریستی آلوده به تشعشعات اتمی می شود و این بیماری تایید می شود، هم خودش قانع می شود که همان روز باید این پست حساس را ترک کند و هم مدیران زیر دستش اجازه این کار نمی دهند و به مقامات بالا موضوع را گزارش می کنند. پست مدیریت ارشد استان نه آن پستی است که بشود در گیرودار محذوریت های اخلاقی و رودربایستی های خاله زنکی به امان خدا رهایش کرد و با سیاست دولون داشا، تدبیر امور کرد.
استاندار آذربایجان شرقی سالها در نظام و کشور خدمت کرده و این تلاشهای او بی تردید هم در نزد پروردگار متعال و هم مردم قابل درک و تحسین است، اما بحث کار که پیش می آید تعارف را باید کنار گذاشت. شرایط جسمانی وی اجازه چنین کار سخت و پر مشغله را نمی دهد و حتی اگر کسی راضی به برکناری او نباشد، در حق وی اجحاف کرده است . بی تردید همه ما از ته دل آروزی سلامتی کامل و برگشتنش به آغوش گرم خانواده را داریم، اما از این سو هم نمی توانیم این تعلل در تصمیم گیری برای استان را در فرجه حساس انتخابات و روزهایی که موعد اخذ بودجه های عمرانی از دولت است، متوجه شویم. از زمین و آسمان به ما می بارند و به لطایف الحیل سعی در سنگ اندازی دارند صرفا از آن روی که خواب برخی را پریشان کرده ایم. غافل از آن که خود خواب یک استان را در سایه مدیریت های الابختکی و دوزاری پریشان کرده و ایام صدر اسلام را به تصویر کشیده اند، بگذار برای برخی گران آید، وقتی قرار است این دست به یقه شدن های سیاسی برای یک استان گران تمام شود. برخی به آن می مانند که بر سر اجرای عدالت آب بر خلیفه ببندند و از آن سو پیراهن خونینش را علم و مدعی خونخواهی شوند. اقلا در وادی ما و دنیایی که برای خود ساخته ایم چنین رفتارهایی تعریف نشده است و ما تنها بلدیم زیر یک علم سینه بزنیم و با تغییر فصل ها رنگ عوض نکنیم، باشد که خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر نماید و در فردای قیامت جزو خناسان نباشیم و باز به سبک همه مطالب اخلاقی ابتدا خود و سپس شما را به تقوا دعوت می کنیم!

About Author