شیوع بد اخلاقی و پرخاشگری آفت جامعه انسانی

اختصاصی ساقی آذربایجان/ دکتر جلال معالی

سال ۱۳۵۱ بود و ده ساله بودم ، پدرم یک خودروی سبز متالیک آریا مدل ۴۸ داشت و یک روز که جهت بردن من از دبستان شهاب که در راسته کوچه قرار داشت آمده بود ، بعد از برداشتن من ،کمی جلوتر پارک کرد تا میوه بخرد. چند دقیقه بعد از رفتن پدرم، افسر راهنمایی آمد و خودکار و دفترچه جریمه اش را در آورد تا اعمال قانون کند اما من از ترسم شروع به گریه کردم و مأمور محترم راهنمایی از نوشتن جریمه خودداری کرد و در این لحظه پدرم با چند پاکت میوه رسید و افسر راهنمایی بعد از احترام نظامی ،پدرم را از خلافی که مرتکب شده و در منطقه توقف ممنوع پارک کرده مطلع ساخت و پدر نیز عذر خواهی کرد و افسر پلیس هم علت عدم ثبت جریمه را گریه بنده عنوان کرد و با یک احترام دیگر محل را ترک کرد .
اما در شهر جدید سهند ،میدانی به نام عمران وجود دارد که با توجه به پیچش به چپ برای دور زدن میدان توسط رانندگانی که از مسیر مستقیم به آن محل می رسند، خودروهایی که می خواهند دور زده و مستقیم بروند از دورهمان میدان بسیار خطرناک است ، چون رانندگان خودروهایی که قصد پیچیدن به سمت میدان را دارند با سرعت زیاد و پیچش به سمت چپ میدان واقعا خطر آفرین می رانند و تصادفات شدیدی در همان محل روی داده ،چون هم میدان و هم مسیر مستقیم ساختار مهندسی غلط دارد به همین دلیل نود درصد رانندگان برای آنکه راحت و با امنیت به مسیر اصلی بپیچند مرتکب تخلف شده و از کنار میدان دور می زنند.
باید از همان محل تخلف ،دور برگردانی احداث شود تا رانندگان آسوده تردد نمایند.
حدودا چند ماه پیش منم مرتکب تخلف رانندگی شدم و از کنار میدان پیچیدم ، همسرم نیز در کنارم بود ، در این هنگام یکی از خودرو های راهنمایی که پلاک شخصی هم دارند از کنارم رد شد و و وقتی تخلف بنده را در دور زدن مشاهده نمود در نزد همسرم با این لحن که : خجالت بکش ……چرا از میدان دور نزدی ؟
خب تخلف من محرز و در خور جریمه بود اما
با آن لحن آنهم نزد همسرم ! با این سن وسال وموی سپید ؟
خب ،مامور محترم ،اعمال قانون و جریمه حق من بود ،اما ایکاش خودرو مرا با احترام متوقف می فرمودید و یک برگ جریمه که سزاوارم بود را بهم می نوشتید ،اما نزد همسرم چنین حقیرم نمی کردید!می دانید چه حالی شدم؟
به یکی از درمانگاه‌های تبریز رفتم ، وقتی نوبتم شد ،با سلام و احترام وارد اتاق معاینه شدم ، پزشک محترم نه تنها جواب سلامم را نداد با لحنی تند گفت: اونطرف بشین ، ویروسی چیزی داری بهم منتقل نکن ..
اطاعت امر کردم ، وقتی برایم در رایانه دارو ثبت می کرد ،گفتم آفای دکتر اگر میسر هست ،فلان دارو را هم برایم مرقوم فرمائید ، چنان با لحن تند فریاد کشید که کم‌ مانده بود قالب تهی کنم ، داد زد : برو به پزشک متخصصی که در اون بیماری تخصص داره ..
خب همین جمله را می توانست با سعه صدر و خوش اخلاقی بیان کنه !
عزیزی تعریف می کرد که از یکی از بانک های تازه تأسیس وام گرفته بودم که به علت بیماری ناخواسته که گریبانگیرم شد نتوانستم اقساط را به موقع پرداخت کنم و حدود ۹ قسط عقب افتادم و مدام پیامک تحویل پرونده به مراجع حقوقی می آمد و از بدبختی من ،اون شعبه که وام گرفته بودم به مکانی دیگر انتقال یافته بود و حتی شماره تلفن هم نداشتم که علت دیر کرد را عرض کنم و‌مهلت بگیرم ، آخر سر چند روز پیش آقایی از قسمت حقوقی همان بانک محترم به همراهم زنگ زد و در همان جمله اولش با صدایی گرفته و کوبنده بنده را به بستن کل حساب ها وتوقیف اموال چنان تهدیدم کرد احساس کردم ،سر کرده داعش من بودم و ایشان گیرم انداخته !
بازم از این رفتار های نامعقول و بد اخلاقی هایی که متاسفانه بد جوری در جامعه رواج پیدا کرده بنویسم یا بس است ؟ خب شکر خدا همه شاهد اینچنین رفتار هایی بودیم .
چرا وقتی می شود با اعصابی آرام و خوش رفتاری و خوش اخلاقی ،منظور خود را بیان کنیم ،حتما باید متوسل به پرخاشگری و بی احترامی شویم؟ آیا با این رفتار طرف مقابل را می ترسانیم؟ یا به زور و قدرت بازو و شغل و مقام خود می نازیم؟
هیچ کجای تاریخ ننوشته که تند رفتاری و بد دهنی و توهین و هتک حرمت نتیجه داده است ! که حتی نتیجه برعکس داده!
مردم جامعه ما بسیار مهربان و صبور و نیکخو هستند و از همه مهمتر عاشق قلب پاک…
همه انسانیم و درخور احترام و با هر مرام و مسلک و سواد .
محبت ، حامل احترام است وصمیمیت.
با همدیگر با احترام صحبت کنیم ، تا مهر و محبت در خونمان جریان یابد و دور از استرس و اضطراب زندگی آرامی داشته باشیم ..اگر کمبودی هست و گرانی و غیره ،خب برای همه هست ،همه مردم جامعه این مهم را درک و لمس می کنند .باید با درک همدیگر اخلاق خوب و خوش رفتاری را ترویج کنیم ، تند مزاجی وبد دهنی علاوه بر صدمه بر اعصاب و روان و کل اعضای بدن ،چیز دیگری به ارمغان ندارد .
احترام و خوش اخلاقی شرط اول انسانیت است .همین .

About Author