مصرف می کند اما مسرف نیست

ایران در کمربند خشک و نیمه خشک زمین قرار دارد و با علم به اینکه میزان نزولات جوی یک سوم و تبخیر آب سه برابر نرم جهانی است در مطلبی در رابطه با بحران آب از اینکه بحران آب در کشور سرسری گرفته می شود، به ارائه پیشنهاداتی در بحث صرفه جویی پرداختیم و حال با توجه به این که در مسئله آب کشاورزی بز بلاگردان است ، تا بحث کم آبی در کشور بالا می گیرد، همه کاسه کوزه ها سر این حوزه شکسته میشود. بارها گفته ایم که آب به عنوان عامل تمدن و شکل گیری اجتماعات بشری نباید به عامل انحطاط تمدن بشری تبدیل شود ومحور خشونت و تنش باشد. اما روند جاری دورنمای خوشی را به تصویر نمی کشد، غافل از آن که بحران آب شرایطی را به وجود آورد که علاوه بر سرمایه طبیعی، سرمایه اجتماعی هم از بین برود. اما در حالت بی هدفی جاری، وزن اصلی بر جایی تحمیل می شود که مظلوم بوده و تریبون یا کرسی خاصی برای دفاع از خود ندارد و انگشت سبابه در این فقره نیز متوجه اسراف آب در حوزه کشاورزی است و این در حالی است که کشاورز و کشاورزی خود قربانی این شرایط محتوم و مدیریت نامناسب است و در عین مولد بودن نه تنها کمترین سهم را از منافع توسعه ملی می برد بلکه در افکار عمومی نیز به عنوان متهم شماره یک معرفی می شود غافل از این که کشاورز بینوا بیشتر از همه به آب ارج و قرب می نهد و برای قطره قطره آن ارزش قائل است و یک شناخت تاریخی و ارزشی از آن دارد. آب را می فهمد چون زندگی و معیشت خویش را مدیون آن می داند و به تعبیری مصرف می کند، اما مسرف نیست.
اگر امر دایر بر حل مسئله بحران آب و برون رفت از وضعیت فعلی است، ابتدایی ترین و حیاتی ترین اقدام، شناخت دقیق مسئله و تبیین درست آن است. در حل مسائل ریاضی هم تا زمانی که شما روی مسئله را دقیق تبیین نکنید، امکان رسیدن به پاسخ درست دور از ذهن می نماید. واقعیت آن است که بخش کشاورزی به رغم سهم ناچیزش از منافع ملی و سرمایه گذاری اندک که طبق آمارها همواره تک رقمی و حدود زیر ۵ درصد بوده، یک سوم ارزش افزوده کسب و کار را به خود اختصاص داده است. به بیان ساده تر بیش از ۲۰ درصد اشتغال و یک چهارم صادرت غیر نفتی را شامل شده و همواره حتی در شرایط تحریم نیز نقطه قابل اتکا و اطمینان اقتصاد ملی بوده است. اما همین تحلیل نادرست بحران آب و القای این باور که با صرفه جویی در این حوزه همه مشکلات حل خواهد شد، قاطبه جمعیت ۸۷ میلیونی کشور خود را معاف از احساس ضرورت در این رابطه دانستند و اساسا برای حل آن احساس وظیفه ای نکردند و حل مشکل را از دنیای دیگری به انتظار نشستند. همین رویکرد یکجانبه باعث شد تا هیچ گاه نتوانیم به مردم بقبولانیم که بحران آب وجود دارد و افکار عمومی را با این بحران درگیر کنیم و برخی سیاست ها هم دست به دست هم داد تا مهم ترین بخش اقتصاد ملی بعد از نفت، لطمات بعضا جبران ناپذیری را تحمل نماید. پوشیده نیست که کشاورزی هراسی نوعی جزم اندیشی صنعتی و القای تفکر شهری شدن کاذب است و واردات گرایی بن مایه این تفکر! در صورتی که بهایی به قسمت های دیگر این پازل بحران داده نشده و مسئولان به راحتی از کنار آبی که در شمال کشور به دریا می ریزد عبور می کنند و شهروند شمالی با بارندگی بیش از هزار میلی متر همان مشکلی را دارد که هموطن دیگری در حوزه مرکزی کشور با بارندگی ۱۰۰ میلی متری! جنگ اوکراین اهمیت امنیت غذایی را به دنیا دیکته کرد و لذا منکوب کردن این حوزه اصلا به صلاح امنیت ملی کشور نیست. واقعیت امر آن است که رویکرد یکجانبه گرایانه در محکوم کردن امر کشاورزی کام همه روستاییان را تلخ کرده و نسل های بعدی با حالتی سرشار از سرشکستگی نمی خواهند در فروپاشی تمدنی شریک باشند، از روستا و کشاورزی گریزان شده و به زرق و برق کذایی شهر پناه می آورند و با سکونت در حاشیه کلانشهرها ناخواسته عامل مشکلات اجتماعی و بعضا امنیتی می شوند. عقل سلیم حکم می کند تا مهم تر از هر چیزی ارتقای بهره وری آب و مصرف صحیح آن به هر شکل ممکن اجرا شود. همچنان که در بحث مصارف خانگی پیشنهاد استفاده از شیرآلات مدرن می تواند عاملی تاثیرگذار باشد، در حوزه کشاورزی هم می توان با نفوذ دادن دانش و تکنولوژی های روز به مزرعه و انتقال کشت از فضای باز به فضای کنترل شده، نشاکاری به بذر پاشی، انتقال کشت از تابستانه به زمستانه وتولید و توزیع بذور مقاوم به خشکی شرایط بسیار مساعدی را ایجاد کرد که هم از اسراف جلوگیری شود و هم رغبت به این حوزه افزایش پیدا کند. در پایان باید گفت که فقط در یک قلم و با اجرای این پیشنهادات در زمینه کشت گندم، می توان پنج میلیون تن افزایش محصول داشت و میزان مصرف را به یک پنجم تقلیل داد. لذا می توان به مدد دانش و مدیریت صحیح هم به سمت تامین صد در صدی امنیت غذایی پیش رفت و هم توامان به صرفه جویی نگاه علمی وکارویژه داشت

About Author